سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهار 1388 - خا د م
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انواع سهم

1 – بالفرض : مقدار سهمی که در قرآن به صراحت بیان شده است .

2 – بالقرابه : سهامی که در قرآن بیان نشده و أدله دیگر آن را بیان می کند .

سهام مفروض و صاحبان آنها که بدین شرح در سوره نساء آمده است :

یک دوم : آیه 10 و 12 و 175

1 – شوهر ، در صورتی که میت فرزندیا فرزند زاده نداشته باشد .

2 – یک دختر ، در صودتی که میت فرزند دیگری که از او ارث ببرد وجود نداشته باشد .

3 – یک خواهر پدر و مادری یا پدری ، در صورتی که میت برادر پدر و مادری یا پدری نداشته باشد

یک سوم : آیه 11 و 12

1 – مادر ، هرگاه میت فرزند یا برادرانی نداشته باشد ، یک برادر مانع نیست .

2 – برادران و خواهران مادری میت ، در صورتی که متعدد باشند.

یک چهارم : آیه 12

1 – شوهر در صورتی که میت فرزند یا فرزند زاده داشته باشد .

2 – زن در صورتی که میت فرزند یا فرزند زاده نداشته باشد .

یک ششم : آیه 11 و 12

1 – پدر در صورتی که میت فرزند دارد .

2 – مادر ، هرگاه میت دو برادر یا چهار خواهر پدر و مادری داشته باشد یا میت فرزند دارد .

3 – برادر یا خواهر مادریاگر متعدد نباشند

یک هشتم  : آیه 12

1 – زوجه در صورتی که میت (شوهر او) فرزند یا فرزند زاده داشته باشد .

دو سوم : آیه 11 و 175

1 - دو دخترمیت یا بیشتر در صورتی که میت پسر نداشته باشد.

2 – دو خواهر پدر و مادری یا بیشتر از دو نفر ، در صورتی که برادر پدر و مادری نداشته باشند .

3 – دو خواهر پدری در صورتی که برادر پدری نداشته باشند

 

توارث همسران

اگر شوهر بمیرد

1 – میت فرزند ندارد : یک چهارم به همسر و سه چهارم به سایر ورثه می رسد .

2- میت فرزند دارد : یک هشتم به همسر و هفت هشتم به سایر ورثه می رسد .

اگر زن بمیرد

1 – میت فرزند ندارد : یک دوم به شوهر و یک دوم به سایر ورثه می رسد .

2- میت فرزند دارد : یک چهارم به شوهر و سه چهارم به سایر ورثه می رسد .

 


:

الان ما چقدر باید متشکر   شمر   باشیم!

صمدی آملی :   -   قاتلان   -   امام حسین علیه السلام

«تایم جلسه یک ساعت و یک دقیقه و پنجاه هفت ثانیه است که این مطالب ذیل الذکر از دقیقه چهل وهشت به بعد می باشد ...»«... یک فرمایش هم آقا [ آقای حسن زاده] دارند که آن تشکیک در ماهیت هم راه دارد؛ آن هم خیلی رمز عجیبی است؛ تشکیک در ماهیت را آقا همانند تشکیک در وجود پذیرفته اند و می فرمایند: اعتقاد من این است! بله ما به خاطر همین یک جمله ایشان که می فرمایند: اعتقاد من این است که همانجور که وجود تشکیکی است، ماهیت هم تشکیکی است؛ حالا بحث وجود و ماهیت، ماهیت هنوز پیش نیامده با عزیزان؛ یک مقداری درس 99 و 100 یک مقداری عرایضی داشتیم؛ اما این فرمایش حضرت آقا، مثل اینکه بله؛ آن هم تازه به صورت یک اعتقاد می فرمایند؛ مرحوم جناب صدرالمتالهین در اسفار تقریبا می خواهند تشکیک در ماهیت را بپذیرند، اما آقا اصلا می فرمایند: اعتقاد من این است! همین چیز عجیبی شده که به نظر من اگر- فکر می کنم- حضرت آقا تا به حال هیچ مطلب نویی نداشته بودند جز همین یک مطلب کافی است؛ این خیلی حرف است! خیلی حرف است! این همه عرفا در طول تاریخ آمده اند این مطلب را هنوز نتوانسته اند تثبیتش کنند که عین ثابت را می شود؛ مرحوم جناب ابن عربی چقدر قدم به قدم عین ثابت، عین ثابت، عین ثابت، عین ثابت، عین ثابت، ذات، ذات؛ و جناب محقق   قیصری همینطور؛ ابن ترکه همینطور و دیگر بزرگواران همینطور؛ هیچکدام از این بزرگواران از این مرحله و از این گردنه در نرفته اند و آقا از این گردنه هم در رفت؛ خیلی حرف است در اینجا؛ حالا من دارم همینطور یک چیزی میگویم؛ هم شما  به عمق قضیه توجه ندارید، هم خود من آنطوری که باید باشد، به عمق قضیه اطلاع نداریم که این چه است؛ آن وقت اگر این قضیه باشد، اگر این یک قضیه که الآن فعلا اگرش را می گوییم، تا آدم برهانش را پیاده کند، بعد بگوییم: آقا! اگر دیگر نه؛ حتما هست؛اگر این باشد، یک مقداری باید ترس داشت؛ قبل از اینکه ما برویم بهشت و این جاها، می بینیم یزید اینها رفته اند؛ یک مقداری ترس هست؛ هست دیگر؛ نمیشود؛ هست؛ نه؛ حالا آن درست است؛ حرف خیلی داریم؛ آیات پیش می آید؛ روایات پیش می آید؛ وقایع تاریخی مطرح می شود؛ خیلی حرف پیش می آید؛این معلوم می شود که آقا چطور به آیات و روایات سیطره پیدا کرده اند .... بله باید دوره تفسیر انفسی درست بشود؛ از این در می آید؛ عرض کردم: این حرفی است؛ یک مطلبی است؛ لذا یک وقتی آقا می فرمودند: که نمی توانیم این را که داریم بگوییم! اگر بگوییم ما را بیچاره می کنند؛حالا ما اینجا جلسه خصوصی مان هستیم؛ و الا مردم بیچاره ها دارند توی خیابان؛ الآن حق حق هم هست؛ ما هم می گوییم: حق است و الآن دارند چه کار می کنند؟ همه لعنت می کنند؛ همه همه می خواهند ایشان را دورش کنند، جناب سید الشهدا دارد ایشان را می کشد می آورد؛ باشد باشد؛ نباید اینها را برداشت؛ باید باشد؛ اینها وظیفه ماست؛ وظیفه ماست بگوییم: لعنة الله علی شمر؛ لعن الله عمر بن سعد و لعن الله شمرا؛ باید هم بگوییم؛ وظیفه داریم؛ ما همه همه یعنی کل عالم همینطور دست به دست هم می دهیم، این آقا را دورش کنیم، اما سیدالشهدا می گوید: نخیر بیا؛ بگذار بیاید؛ چرا دورش می کنید؟

مردم چون حرف نشنیده اند خیال می کنند که اینها ضد دینی شد؛ پس برای چه ما معطل هستیم توی خیابانها داریم هی جوش می زنیم؟ پس ما داریم سر چه کسی را می تراشیم؟ نه؛ این کمال برای خودشان است؛ باشد؛ شما لعنتان را بکنید؛ دستور شرعی هم هست؛ حساب باشد؛ خودتان به کمال می رسید؛ مگر نمی خواهید به کمال برسید؟ بدوید به کمال برسید؛ اما تو چه داعی داری که جلوی کمال دیگران را ببندی؟ چرا تنگ نظر هستی؟

آقا! حالا آن هم از طرفی هم اینها هر کاری که کردند، دین خدا و ناموس خدا که باقی ماند! یعنی چیزی نشد که این ها ضربه به ناموس خدا بزنند؛ اتفاقا شاید فردای قیامت اینها بگویند: خوب مرد حسابی! شما این قدر خواستید ما را دور کنید، ما را دور کنید، خوب اگر ما نبودیم، شما این همه مومن از کجا می آمدید؟ این همه مسجد شما، تکیه شما، این همه روزه این همه کمال پس چیست؟ من باعث شدم به کمال برسی دیگر!! حال که من باعث شدم به کمال برسی حالا چرا این قدر تنگ نظر هستی؟ نمی گذاری من یک مقدار جلو بیایم؟ همین؛ دو دو تا چهارتا؛می بینی جلو ما می ایستند همانها اقامه برهان می کنند؛ فرعون می گوید: خوب؛ من نبودم؛ بسیار خوب من نبودم؛ خوب من که ضدّم، من ضدّ که بخواهم نباشم، تو راه نمی افتی! بله من باید بودم تو را راه می انداختم؛ خوب نه؛ واقعش را ما می گوییم؛ الآن ما چقدر باید متشکر شمر باشیم و عمر سعد باشیم؟ الآن مردم چقدر دارند به خاطر امام حسین به کمال می رسند؛ خوب اگر شمر آن روز آقا را رها می کرد، تمام می شد می رفت؛ خوب آقا چه می شد مثلا؟ از شما می پرسیم چه می شد؟ نتیجه اش این می شد که برمی گشت به مدینه؛ همان مردم مدینه؛ حالا چه فرقی می کند؟ چهار روزی عمرشان حالا اضافه تر؛ این مقداری که بودند مگر چند تا ساخته شدند؟ بازهم تنها چیزی که بود، که به استقبال برویم و 10میلیون جمعیت جمع بشویم و سر وصدا کنیم که بله آقای ما آمد؛ الحمد لله از مرگ در آمده؛ خیلی خوب؛از مرگ در آمد و آمد و سن 63 سالشان شده مثلا 73 سال؛ نتیجه چه می شد؟ دو دو تا چهار تا دیگر؛ چه می خواهی؟ 73 سال می شد؛ خیلی خوب حالا سن بشود 73سال؛ جناب نوح بیچاره که 900سال زحمت کشید 70 نفر گیر آورد؛ جناب سید الشهدا را شمر شهید کرد، ایشان 71 نفر چیست آقا؛ هو الی یوم القیامه  همینجور دارند می آیند، هی دارند می آیند؛ هی دارند می آیند؛ بعد هم همه دارند می آیند که شمر را دورش کنند، جناب سید الشهدا می گوید: آقا باشد؛ شما بگویید این را دور کنید؛ چون تولی و تبری هست دیگر؛ بعد می بینید که این تولی و تبری ابتدایی است؛ این اینجا هست؛ حالا که رفتند، رحمة للعالمین دیگر تولی تبری نیست که؛ این الآن این پایین است؛بعد می بینید که همه روز قیامت می گوییم که خوب؛ حالا درست است حق شمر هم هست که این همه بالا بیاید؛ ایشان باعث شد ما الان آمدیم اینجا دیگر؛ به هر حال  دیگر چیزهایی در حرفهایشان هست؛ معلوم هست یک استعدادهایی هست؛ چون مثل عمر سعد هی دست بازی می کرد؛ همین 10 روز معطل کردن این خودش یک لمی داشت؛ چرا این جوری دست بازی کرد؟ بله؛ مثلا خوب حالا می خواهد دنیا را ول کند، نمی تواند؛ از آن طرف هم میخواهد دستش هم آلوده بشود نمیتواند؛ به هر حال جای فکر است؛ خوب بشود؛ بله بله؛ منتها آن که در ذهن ما هست که جهنم آنها، این حرفی نیست؛ آری این عین ثابتش تا عوض بشود جان را به لب می آورد؛ ...آن عین ثابت شمر بخواهد عوض بشود و در قیامت هم فرض که بخواهد طیب بشود، یعنی آن یک تار مویی که ما خبر نداریم، اینجوری ما الآن هرچه نگاه می کنیم زده کشته و آن نهایت کار خودش را به یک تعبیر کرده، اما تار مویی آن گوشه موشه ها هست؛ یک تار مویی هست مثلا؛ که آن تار مو یک جایی خودش را نشان داده بالاخره؛ چون در بین راه کوفه و شام می آمدند، آن شب در دیر سر مبارک آقا را گذاشته بود و آن راهب مسیحی آمد و سر را گرفت و گفت من 5 هزار دینار به شما می دهم، شما یک امشب سر را بدهید به من؛ این تمثل برایش حاصل شده بود دید که نور بالا می رود؛ عاشق شد؛ گفت: آقا 5 هزار دینار به شما می دهم دیگر؛ این همه پول دارم می دهم؛ داد و آنها هم سر را به او دادند؛ این برد و سر را شست و شو کرد و چه؛ که ظاهرا الآن برای دیر راهب همانجا برایش یک ارزشی  قائل شده اند؛ آقایانی که سوریه می روند می گویند: می روند آنجا زیارت هم می کنند برای آن دیر راهب؛ بعد حالا عنایت بفرمایید که آن تار موها آن گوشه موشه ها باشد، در می آید؛بالاخره یک چیزهایی هست که سکه ها را که گرفته بودند داخل صندوق بود؛ سکه ها را گرفتند و به طرف شام؛ فردا صبح سر را رفتند گرفتند و به طرف شام به راه افتادند؛ بعدها که رفتند و سکه ها را باز کردند دیدند سکه نیست؛ همه شده سفال؛ سکه شده سفال؛ و این ور یک آیه نوشته آن ور هم یک آیه نوشته که خود شمر اعتراف کرد و گفت: خسر الدنیا و الآخره؛ هم قیامتمان را از دست دادیم، که اینجا را هم از دست دادیم؛ که من در کل قضایای کربلا از اول تا آخر هر کجا را دقت کردم، فقط این یک مورد را ذهنم هست این یکی را گیر آوردم؛یک چیزکی هم در گودال، از آن گاهی تعبیر می کنیم به ضمیر ناخودآگاه؛ نا خودآگاه می بینی در می آید و خودش را بروز می دهد؛ عرض کردم بحث، بحث سنگینی است؛ بله این اولا باید از جنبه علمی حل بشود؛ حالا ما کاری به این شخص نداریم؛ بله کاری به این شخص نداریم؛ شما مثل اینکه یک مطلبی را میخواهید برهانی کنید؛ بر اساس برهان پیاده اش بکنید، بعد بگویید این مطلب پیاده شده ما مصداقش فلانی است؛ گاهی در مساله مصداق شناسی آدم، مثلا یک وقتی شاید بیاییم روی یکی از افراد انگشت بگذاریم بگوییم خوب نه؛ این یکی مصداقش نمی شود.»

فتأمل جیدا جیدا ...

حسین آرین فر


:

اگر زن بمیرد که در زمان فوت علاوه بر شوهر فرزند هم  داشته باشد  سهم الارث شوهرش یک چهارم ماترک است . بقیه اموال به فرزندان میرسد و اگر پدر یا مادر متوفی هم زنده باشند یک ششم هم به هر یک از انها میرسد.

اگر مرد بمیرد و زنش زنده باشد و متوفی فرزند هم داشته باشد سهم زنش یک هشتم  و بقیه اموال به فرزندان می رسد و اگر پدر یا مادر متوفی هم زنده باشند یک ششم هم به هر یک از انها می رسد.

اما حتما می دانید که زن از عرصه ارث نمی برد.

اگر متوفی فرزند نداشته باشد و فقط همسرش زنده باشد ارث او دو برابر می شود . یعنی یک چهارم به نصف و یک هشتم به ربع افزایش می یابد. آیه 11و12سوره نساء

اگر همسر تنها وارث باشد بقیه اموال به دولت می رسد اما اگر وارثی جز همسر باشد ( ولو دایی یا خاله یا عمه یا عمو متوفی یا فرزندان انها  زنده باشند) بقیه ماترک به انها میر سد .

نکته اخر این که فرزندی که باعث نصف شدن سهم همسر متوفی می شود لازم نیست ناشی از مزاوجت متوفی با  همسر زنده  باشد بلکه اگر ناشی از مزاوجت با همسر قبلی هم باشد همین اثر را بر سهم همسر زنده می گذارد


:

تعدد زوج و زوجه --دانستنی

بدترین نگرانی های زنان و یکی از بدترین ظلم های که در حق یک زن روا میشود همین ازدواج مجدد همسرشان است. این نوع ازدواج که آن را چند زنی یا چند همسری نیز می نامند ، به نام polygamy   معروف است . در بیش از 9 کشور جهان با بیش از 500 میلیون نفر جمعیت ، مردان حق دارند که با بیش از یک زن ازدواج کنند. در نگاه اول بی رحمی به نظر می آید ولی امری بسیار پسندیده و خیر دنیا و آخرت در ان است 

اما آیا میدانستید که نوع دیگری از ازدواج polygamous  که به معنی چند زوجی است هم وجود دارد و آن تعدد شوهر میباشد؟؟!!!! تعدد شوهر با اصطلاح polyandry در مناطقی از جهان شایع است که به علت دخالت دولت ها بسیار محدود شده است. Tibet در کوه های هیمالیا منطقه ای ست که چند شوهری در آنجا بیش از دیگر نقاط دنیا شناخته شده است. در این منطقه بسیار سرد و مرتفع زنان می توانند بیش از یک شوهر داشته باشند. البته چند زنی هم معمول است. مثلا گاهی اوقات مادر و تمام دخترانش یک شوهر دارند یا پدر و تمام پسرانش یک زن دارند. نوع بسیار متداول این نوع ازدواج ، ازدواج چند برادر با یک زن است که آن را fraternal polyandry می نامند. البته این منطقه تنها جایی نیست که اینگونه ازدواج ها صورت می گیرد . بلکه در قسمتی از برزیل ، هند ، نپال ، سریلانکا ، چین و قبایل آمریکا نیز چنین ازدواج هایی صورت می گیرد.

در سال 1959 و 1960 دولت چین این منطقه از فلات تبت را تسخیر کرده و طبق قانون خانواده و ازدواج ، این نوع ازدواج را ممنوع اعلام کرد. که از آن پس از رواج آن بسیار کاسته شد ، ولی هم اکنون باز هم چنین ازدواج هایی در تبت وجود دارد. خصوصا که بعد از چندی دولت چین درصدد برآمد که از این موضوع برای جذب توریست استفاده کند و سخت گیری ها را به طرز محسوسی کاهش داد.

 در تبت دستور به چند شوهری زنان ؟ یکی دیگر از دلایل این بوده که در تبت مردان به مکان های دوردست میرفتند و برای مدت طولانی همسر خود را تنها می گذاشتند که با چند شوهری زن این مشکل نیز حل میشد! دلیل دیگر درآمد ناکافی یک مرد برای زنش بوده است . 

در تمام جهان  چند زنی برای افراد عجیب نبوده و در بسیاری جوامع  این امر شایع است برای جنس مخالف واقعیتی تلخ و غیر قابل تحمل است.   فمینیست های دو آتشه ای که درصدد عوض کردن قوانین اسلام هستند فلات تبت هم بد جایی برای زندگی این اراذل نیست. حداقل اینکه می توانند دق دلی های چند قرن خود را در آنجا خالی کنند. البته  فتأمل جیدا جیدا... 


:

باب کراهت نپذیرفتن تکریم و احترام مانند نپذیرفتن متکا و بوى خوش‏

1- امام صادق (ع) فرمود: دو نفر بر حضرت علىّ (ع) وارد شدند، حضرت براى هر کدام تشکى گذاشت، یکى روى آن نشست و دیگرى امتناع کرد، حضرت به او فرمود: روى آن بنشین زیرا هیچ کس از پذیرفتن احترام خوددارى نمى‏کند مگر الاغ.

2- ابو الحسن امام موسى کاظم (ع) فرمود: امیر مؤمنان علیه السّلام مى‏فرمود:

از پذیرفتن احترام خوددارى نمى‏کند مگر الاغ، پرسیدم مقصود از احترام چیست؟

فرمود: جا دادن به شخص در مجلس، و بوى خوش که به او تعارف مى‏شود.

3- علىّ بن جهم گوید: از ابو الحسن امام کاظم (ع) شنیده‏ام که مى‏فرمود:

از پذیرفتن احترام خوددارى نمى‏کند مگر الاغ، سؤال کردم منظور از احترام چیست؟

فرمود: چیزى مانند بوى خوش و هر چه انسان بدان احترام مى‏شود. 4- ابو زید مکّى گوید: از امام موسى کاظم (ع) شنیدم که مى‏فرمود: از پذیرفتن احترام خوددارى نمى‏کند مگر الاغ، و منظور امام از آن بوى خوش و متّکا بود.

5- بزنطى از ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا (ع) نقل کرده است که حضرت علىّ (ع) فرمود: از پذیرفتن احترام خوددارى نمى‏کند مگر الاغ، از امام رضا (ع) پرسیدم: منظور چیست؟ فرمود: آن کرامت [ احترام ] شامل بوى خوش و جا دادن در مجلس مى‏شود که هر کس این دو را نپذیرد چنان است که گفته شد.

6- سماعة بن مهران گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم اگر کسى عطرى را که به او تعارف مى‏شود ردّ کند چگونه است؟ فرمود: شایسته نیست کرامت و احترام را ردّ نماید.

7- در کتاب قرب الاسناد از حضرت على (ع) نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه کرامتى بر شما عرضه شد آن را رد نکنید زیرا الاغ است که احترام را رد مى‏کند.


:

0

1رسول خدا -ص- فرمود : هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به‏ همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید .

حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند :

هر زنی که شوهرش را با زبان اذیت کند از او هیچ توبه و فدیه و حسنه ای قبول نمی شود تا این که شوهر از حق او راضی شود ، اگرچه روزها روزه بدارد و شب ها را در عبادت باشد بنده ها آزاد کند و اسب های نیکو در راه خدا برای جهاد بدهد پس او اول کسی ست که وارد آتش می شود و همچنین است مردی که نسبت به زنش ظالم و ناسازگار باشد.

مکارم الاخلاق فی حق الزوج و المراة به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

2. امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند :


به راستی که خداوند عزوجل بر زنان و مردان جهاد را واجب کرده است اما جهاد مردان آن است که (برای حفظ دین و مملکت) مال و خون خود را بذل کنند تا در راه خدا کشته شوند و اما جهاد زن آن است که در مقابل دشواری های زندگی همسرش صبر کند.مکارم الاخلاق فی حق الزوج علی المراة (ط بیروت ص 215)

 

3. و نیز فرمودند :  

جهاد زن مواظبت مراقبت و نگهداری شوهر است.

به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی 4. از امام باقر علیه السلام روایت شده ، زنی نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد :

 

ای رسول خدا! حق مرد بر زن چیست ؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود : این که او را اطاعت کند و سرپیچی نکند و از خانه چیزی را بدون اجازه او تصدق ندهد و بی اجازه او روزه مستحبی نگیرد و در هر حال در امر زناشویی او را ممانعت نکند و از منزل خارج نشود مگر به اذن و اجازه او و اگر بدون اجازه او از خانه خارج شود ، ملائکه آسمان و زمین و فرشته های غضب و رحمت او را لعنت می کنند تا وقتی که به منزل برگردد.

مکارم اخلاق فی حق الزوج علی المراة (ط بیروت ص 214) به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

5.حضرت محمد صلی الله علیه و اله فرموده اند :

از ما نیست کسی که وسعت زندگی بر او داده شود و او بر خانواده اش سخت بگیرد.

مستدرک ج 2 ص 643 به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

6. حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند :به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان بر شما نیکی کنند و از زنان مردم دیده بپوشانید تا زنانتان پاک دامن بمانند.

 

امالی صدوق ص 364 به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

7. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند :


هر مردی زحمت بکشد و بر عیالش انفاق کند خداوند متعال به عوض هر درهم ، هفتصد برابر به او مرحمت فرماید.

مکارم اخلاق طبرسی به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

8. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند :

 

جبرئیل به قدری در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نیست مگر این که عمل زشتی (فاحشه بینه) از ایشان آشکار گردد.

مکارم الاخلاق طبرسی به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

9. امام سجاد علیه السلام فرموده اند :


دوست دارم پولی داشته ، وارد بازار شوم و از قصابی گوشتی بخرم و برای همسر و عائله ام ببرم. من این کار را از آزاد کردن بنده در راه خداوند تبارک و تعالی بیشتر دوست دارم.

بحار ج 46 ص 66 به نقل از کافی ج 2 ص 12 به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

10. امام رضا علیه السلام فرموده اند :

 

بر شخص مالدار متمکن واجب است که بر عائه اش در مخارج وسعت بدهد. (تا آرزوی مرگش را ننمایند)

در حدیث دیگر وارد شده یکی از جاهایی که دعا مستجاب می شود ، آن جایی است که مرد وضع مالی خوبی داشته باشد ولی در مخارج اهل و عیال خود سخت گیری کند. در اینجا اگر اهل و عیال او دست به دعا بلند کنند و مرگ پدر یا همسر خود را از خدا بخواهند دعای آنها زود مستجاب می شود تا مال آنها به دست خود عیال و بچه ها آید و از آن استفاده کنند.

به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام، شرح نراقی

 

11. امام صادق علیه السلام درمورد حقی که زن بر شوهرش دارد فرمود :

 

حق زن بر شوهر ، غذا دادن ، لباس پوشاندن ، با او خوشرفتاری کردن و رو ترش نکردن است اگر مردی چنین رفتاری نماید ، وظیفه شرعی خود را در ازای حقوق همسرش به انجام رسانیده است.

بحار ج 104 ص 151 به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

 

12. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند :

 

بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند. دلال الامامه و کنزالعمال ، ج ‌7، ص 225

 

13. حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند :

 

هرکه آزار و اذیت زنان را تحمل کند و بردباری نماید اگرچه در برابر یک سخن ناروا باشد خداوند او را از آتش جهنم آزاد کند بهشت را بر او واجب گرداند در نامه عمل او دویست هزار نیکی بنویسد دویست هزار زشتی از آن محو کند مقام او را دویست هزار درجه بلند نماید و به شماره موهای بدنش عبادت یک سال برای او بنویسد.

مکارم اخلاق طبرسی به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام، شرح نراقی

 

14. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :

 

هر زنی که در مقابل بد اخلاقى ‏هاى شوهرش ‏بردبارى کند خدا ثواب آسیه دختر«مزاحم‏»را به وى عطا خواهد کرد.

بحار ج 103 ص 247

 

15. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :

 

بعد از ایمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار نیست.

مستدرک ج 2 ص 532

 

16. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود :

 

بهترین شما مردى است‏ که با همسرش به خوبى رفتار کند و من از همه شما نسبت ‏به همسرم‏ خوشرفتارتر هستم.

وسائل ج 14 ص 122

 

17. شخصى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد :

 

همسرى دارم که به هنگام ورود به خانه به استقبالم مى ‏آید و به هنگام خروج ‏بدرقه ‏ام می کند. هنگامى که مرا اندوهناک یافت در تسلیت من می گوید : اگردرباره رزق و روزى مى ‏اندیشى غصه نخور که خدا ضامن روزى است و اگر در امور آخرت مى ‏اندیشى خدا اندیشه و اهتمام ترا زیاده گرداند. پس ‏رسول خدا فرمود :

خداى را در این جهان عمال و کارگزارانى است و این ‏زن از عمال خدا می باشد ، چنین همسرى نصف اجر یک شهید را خواهدداشت.

وسائل الشیعة ج 14 ص 17

 

18. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :


هر کس همسرش را (بى‏ جهت) متهم به‏ زنا کند همانند مار که از پوستش خارج می شود از حسناتش خارج خواهدشد و به تعداد موهاى بدنش هزار گناه در نامه اعمالش ثبت‏ خواهد شد.

بحار جلد 103 ص 248

 

19. امیر المؤمنین‏ علی علیه السلام فرمود :


آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند ، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید.

مستدرک جلد 2 ص 551

 

20. پیامبر اسلام‏ صلی الله علیه و آله فرمود :

 

هر مردى که ‏به صورت همسرش سیلى بزند. خدا به فرشته مامور دوزخ (مالک) دستور می دهد که در دوزخ هفتاد سیلى بر صورتش بزند و هر مردى که دستش را بر موهاى زن مسلمانى بگذارد (براى اذیت موى سرش را بگیرد) در دوزخ‏ دستش با میخ هاى آتشین کوبیده می شود. مستدرک جلد 2 ص 550

 

21.

وقتى سعد بن معاذ که یکى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورد احترام آن جناب بود درگذشت ، رسول اکرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنه ‏در تشییع جنازه ‏اش شرکت نمود. بدست مبارک خویش جنازه را در قبر نهاده روى آنرا پوشاند. در آن هنگام مادر سعد که آن همه احترام را از رسول ‏خدا مشاهده نمود فرزندش سعد را مخاطب قرار داده گفت : اى سعد بهشت گوارایت‏ باد.

پیغمبر اکرم فرمود : اى مادر سعد! این چنین مگو ، زیرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد.

بعدا علت فشار قبر سعد را از آن حضرت ‏پرسیدند.

فرمود : علتش آن بود که با خانواده ‏اش بد اخلاقى می کرد.

بحار ج 73 ص 298

 

22. حضرت صادق علیه السلام از پدرش نقل کرده که فرمود :

هر کس زن‏ گرفت ، ‏باید او را گرامى و محترم بشمارد.

بحار جلد 103 ص 224

 

23. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :

 

این سخن مرد که به همسرش می گوید : واقعا ترا دوست دارم ، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.

شافى جلد 2 ص 138

 

24. امام صادق علیه السلام فرمود :

 

یکى از اخلاق پیغمبران اینست که نسبت‏ به‏ همسرانشان محبت دارند.

بحار جلد 103 ص 236

 

25. رسول خدا (ص) فرمود :


هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به‏ همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید.

بحار جلد 103 ص 228

 

26. حضرت صادق علیه السلام فرمود :

 

هر کس از دوستان ما باشد به ‏همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.

بحار جلد 103 ص 223

 

27. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود :

 

مرد سرپرست ‏خانواده ‏است و هر سرپرستى نسبت ‏به زیردستانش مسؤولیت دارد.

مستدرک جلد 2 ص 550

 

28. امام صادق علیه السلام فرمود :

 

هر زنى که به شوهرش احترام کند و آزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود.

بحار ج 103 ص 253

 

29. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود :

 

بهترین زنان شما ، زن هایى ‏هستند که داراى محبت ‏باشند.

بحار ج 103 ص 235

 

30. حضرت رضا علیه السلام فرمود :

 

بعضی زن ها براى شوهرشان ‏بهترین غنیمت هستند ، زنانی که به شوهرشان اظهار محبت کنند.

مستدرک ج 2 ص 532

 

31. حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود :

 

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد.

فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود و من هم برایش عدس تمیز می کردم. آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند ، عرض کردم : بفرمایید. اظهار داشتند :

بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم ! هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند ، مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد ، ثواب یک سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به عبادت ایستاده ، شب زنده داری کرده باشد و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.

ای علی ! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و تکبر خدمت نماید ، پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می کند و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد به آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک خانه در بهشت برایش منظور می نماید.

ای علی ! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد و هزار برهنه را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن و بهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست و چنین مرد خدمتکار به همسر ، از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند.

ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب وارد بهشت می شود.

ای علی ! خدمت به همسر کفاره (پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعین و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است.

ای علی! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد. بحار ج 13 ص 133 چاپ ایران و جامع الاخبار ص 102

 

32. پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود :

 

زن نگهبان و امانتدار اموال شوهرش می باشد و در این باره مسؤولیت دارد.

مستدرک ج 2 ص 550

 

33. حضرت علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام در مورد حقوق همسر فرموده اند :


و اما حق همسرت آن است که بدانی خداوند متعال با آفرینش او وسیله ارامش و رفاه و انس و نگهداری تو را فراهم نموده است.

هر کدام از شما زن و مرد بر نعمت وجود دیگری خدا را سپاس گوید و بداند که این نعمت الهی است.

بر او و بر تو واجب است که نعمت الهی را گرامی داشته و در معاشرت با او خوشرفتاری و رفق پیشه کنی اگرچه حق تو بر زن سخت تر و رعایت محبوب و مکروه تو (اگر زیاده خواهی نباشد) بر او لازم تر است ، ولی زن حق مهربانی و انس بر تو دارد و جایگاه آرامش و آسایش غریزه ای ست که گریزی از آن نیست و این حق بزرگی است.

رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

 

34. حضرت محمد (ص) :

 

هر که زنی گیرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ چون زتاکاران بمیرد ...

نهج الفصاحه ، حدیث 1031

 

35. حضرت محمد (ص) :

 

زن بگیرید و طلاق مدهید ، زیرا عرش از وقوع طلاق می لرزد.

نهج الفصاحه ، حدیث 1147

 

36. حضرت محمد (ص) :

 

خداوند شما را درباره زنان به نیکی سفارش می کند ، زیرا زنها ، مادران ، دختران و خاله های شما هستند.

نهج الفصاحه ، حدیث 779

 

37. حضرت محمد (ص) :

 

بهترین زنان شما ، زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفت و به شوهر خود رغبت داشته باشد.

نهج الفصاحه ، حدیث 1534

 

38. حضرت محمد (ص) :

 

عفت ، زینت زنان است. نهج الفصاحه ، حدیث 2008


:

مردمان: همه می‌دانند که دروغ گفتن می‌تواند شما را دچار مشکل کند. اکثر ما از کودکی این را یاد گرفته‌ایم. وقتی مادر و پدرمان می‌فهمیدند که این ما بودیم که آن تکه کیک شکلاتی را خوردیم، آنوقت بود که توی دردسر می‌افتادیم. اما اگر بقیه دروغ را متوجه نشوند و بتوانیم کارمان را پیش ببریم چطور؟

 اگر این اتفاق بیفتد، احتمال دارد که دوباره و دوباره دروغ بگویید و اگر باز هم کارتان را پیش ببرد، دروغ گفتن به ابزاری مفید در زندگیتان تبدیل می‌شود. مسئله این است که دیر یا زود این رفتار ضداجتماعی تاثیرات خود را خواهد گذاشت. این دروغ‌ها کم‌کم بر روابط شما اثر می‌گذارد و مطمئناً تاثیراتی نیز بر سلامتیتان خواهد داشت.

 

ارتباط مغز و بدن

 

سیستم عصبی بدن به سیستم ایمنی ما متصل است، به همین دلیل منطقی است که مغز و احساسات ما می‌توانند پیام‌هایی بفرستند که بر سلامت ما تاثیر بگذارد. اگر بخواهیم ساده بگویید، بدن شما برحسب طریقه فکر کردنتان واکنش می‌دهد. وقتی افکاری مثبت داشته باشیم بدنمان اندورفین ترشح می‌کند؛ هورمون‌هایی که باعث می‌شوند حس خوبی پیدا کنیم. این موادشیمیایی باعث تقویت و سالم بودن سیستم ایمنی بدن ما نیز می‌شوند. برعکس وقتی نگران و مضطرب هستیم و استرس داریم، بدنمان هورمون‌هایی مثل کورتیزول و نورپینفرین ترشح می‌کند.

 

کورتیزول قندخون را بالا می‌برد و سیستم ایمنی بدن را سرکوب می‌کند. نورپینفرین نیز باعث بالا بردن فشارخون و تند شدن ضربان قلب می‌شود.

 

پزشکان و محققین بر این عقیده هستند که کسی که دروغ می‌گوید، بالاخره با اضطراب، افسردگی، بیماری و حتی بیماری‌های روانی روبه‌رو خواهد شد.

 

چرا دروغ می‌گوییم؟ 

 

روانشناسان به ما می‌گویند که به این دلیل دروغ می‌گوییم که از عواقب گفتن حقیقت بیم داریم. احساس گناه بار سنگینی بر دوش افراد می‌گذارد به همین دلیل مردم دروغ می‌گویند که احمق یا ناتوان دیده نشوند یا کسی از دستشان عصبانی نشود.

 

دروغ گفتن آدم‌ها دلایل دیگری هم می‌تواند داشته باشد. افراد از مجازات می‌ترسند. ممکن است اعتبار و آبرویشان را از دست بدهند یا به آنچه که می‌‌خواهند نرسند و خیلی‌ها هم برای کنترل دیگران دروغ می‌گویند.

 

دروغگوها تصور می‌کنند که از خودشان محافظت می‌کنند اما این محافظت کردن خطرات و مشکلاتی  را هم برای سلامتی آنها به دنبال خواهد داشت.

 

اول از همه اینکه، دروغ گفتن نیاز تلاش بیشتری نسبت به راست گفتن دارد. 

 

برای اینکه دروغتان را باور کنند، باید با آن دروغ زندگی کنید، که به این معنی است که اول خودتان آن دروغ را باور کنید. فریب دادن خودتان کاری استرس‌زا است چون به خاطر آوردن حقیقت چیزی خیلی راحت‌تر از به خاطر آوردن جزئیات یک دروغ است. اگر درمورد موقعیتی که به آن دروغ منتهی شده از شما سوال شود، باید حرف‌هایتان یکدست باشد حتی اگر فردمقابل شما را به چالش بکشد و بخواهد به شما اثبات کند که دروغ می‌گویید. ذهنی تیزبین و دقیق می‌خواهد که بتواند از هر دروغی طوری پشتیبانی کند که لو نرود. حتی قانع‌کننده‌ترین دروغگوها هم مدام نگران این هستند که دروغشان فاش نشود. همین اضطراب‌هاست که باعث می‌شود دچار زخم‌معده و سردرد شوید، نتوانید خوب بخوابید و پارانویا بگیرید.

 

دروغ گفتن نه تنها رفتاری ضداجتماعی است، دروغگوها معمولاً خودشان هم ضداجتماع می‌شوند. اگر دور و بر کسانیکه به آنها دروغ گفته‌اند باشند، از آن آدم‌ها کم‌کم متنفر می‌شوند. حتی ممکن است آنها را مقصر مشکلات خودشان بدانند. جای تعجب نیست که دروع روابط کاری، ازدواج و دوستی‌های شما را خراب کند. اگر دروغی از شما فاش شود، اعتبار و آبروی شما به زیر صفر خواهد رفت. به خاطر همین از دست دادن اعتبار و دوستان است که افراد دروغگو دچار افسردگی می‌شوند.

 

نگران انتخاب حقیقت نباشید 

 

اگر وسوسه شدید که دروغ بگویید، کمی ریلکس کنید. به خاطر داشته باشید که عواقب گفتن حقیقت بر جسم و ذهن شما خیلی ساده‌تر از عواقب گفتن دروغ است. انتخاب گفتن حقیقت فواید زیادی در بر دارد که یکی از آن‌ها حفظ سلامتی جسمی و عقلی شماست.

با یک عذرخواهی ساده (اگر کار اشتباهی انجام داده باشید) و اقدام به جبران اشتباه، خیلی زود همه چیز رفع خواهد شد و دیگر لازم نیست مدام نگران فاش شدن دروغتان باشید.

 

خیلی ساده با گفتن حقیقت ماجرا و به گردن گرفتن مسئولیت کارهایتان، احترام دیگران را به دست می‌آورید و حتی ممکن است دیگران حمایتتان هم بکنند.

همچنین اعتبار راستگو بودن را به دست می‌آورید. البته درست است که ممکن است دیگران بفهمند که اشتباه کرده‌اید اما صداقت همیشه بهترین سیاست است و حداقل آن این است که از استرس فاش شدن دروغتان زخم‌معده نمی‌گیرید.

 

در این صورت دیگران هم با شما صادق‌تر خواهند بود و این مزایای زیادی دارد. دیگر نگران این نخواهید بود که ممکن است دیگران به شما دروغ گفته باشند.

 

اگر فرد صادق و راستگویی باشید، بر دیگران اثرگذارتر خواهید بود. مردم به شما اعتماد می‌کنند. شاید برعکس به نظر برسد اما افراد راستگو معمولاً بیشتر از افراد دروغگو به چیزهایی که در زندگی می‌خواهند دست می‌یابند و اگر به آنچه که می‌خواهید برسید، استرس کمتری در زندگی خواهید داشت.

اگر راستگو باشید، خوب بهتر و راحت‌تری هم خواهید داشت، سالم‌تر غذا خواهید خورد و همه اینها باعث می‌شود ظاهر بهتری پیدا کنید.

 

برای سالم بودن، صادق باشید

 

یادتان باشد، دروغتان چه مصلحتی باشد، چه اغراق کردن یک چیز یا چه یک دروغ کامل درست و حسابی، هرچه که باشد یک دروغ است.

خیلی وقت‌ها نمی‌فهمیم که چیز ساده‌ای مثل انتخاب کلماتی که بر زبان می‌آوریم، می‌تواند باعث مریض شدن ما شود اما حقیقت دارد. دروغ زندگی و سلامتی شما را بر هم می‌زند اما حقیقت بدن و روحتان را تقویت می‌کند.

پس اجازه ندهید که ترس بر رفتارهای شما و انتخاب کلماتی که بر زبان می‌آورید، مستولی شود زیرا سلامت روحی و جسمیتان را به خطر خواهید انداخت. دروغ شما را به بند می‌کشد ولی حقیقت آزاد و رهایتان می‌سازد.


:

مناظرة بین شیعی وسنی  

قال السنّی للشیعی : أنتم معشر الشیعة روافض ، والروافض فی الدنیا یشملهم العار ، وفی الاخرة مقرهم النار وبئس القرار.
أجاب الشیعی بکل هدوء وسکون : عافاک الله یا أخی ألیس من العدل والانصاف أن لا یحکم العاقل على غیره بدون دلیل ولا برهان ، فما دلیلک على أننا روافض ؟ وعلى تقدیر صحة ما تقول ، ما هو برهانک على أن علینا فی الدنیا العار ، ومصیرنا فی الاخرة إلى النار وبئس القرار ؟
قال السنی : أما کونکم معشرَ الشیعة روافض لانکم ترفضون خلافة خلفاء رسول الله الراشدین ، وهذا أمر لا یمکن لکل شیعی إنکاره ، وهذا من أکبر العار علیکم.
وأما کونکم مقرکم النار وبئس القرار ، لانه قد قام الاجماع على أن کلّ من امتنع عن الاقرار بخلفاء رسول الله الراشدین ، فهو بمثابة الخروج من الدین ، وهذا أیضا لا یتمکن کل شیعی من إنکاره.
فقال الشیعی : عافاک الله یا أخی ، ها أنا شیعی وأنا أتبرؤ من کلّ من رفض خلفاء رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ ، وأنا أشهد على کل شیعی قد فهم حقیقة التشیع أنه أیضا یتبرء مثلی من کل من رفض خلفاء رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ ، فدعواک هذه على الشیعة ظلم وافتراء ، وعار على أمثالک من أهل العلم والفضل أن یتصفوا بهذه الصفات الذمیمة التی قد یتحاشاها أبسط الجهال والعوام ، وحینئذ لا یبقى لحکمک یا أخی على الشیعة بالنار وبئس القرار أدنى قیمة أو اعتبار.
فأین دلیلک وبرهانک اللّذان قد اعتمدت علیهما فی حکمک هذا الجائر الباطل ، وأرجو المسامحة فأنت أحوجتنی لهذا المقال ؟!
قال السنی ـ وقد استشاط غضبا وغیظا ـ : ألستم معشر الشیعة ترفضون خلافة أبی بکر وعمر وعثمان أصحاب رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ وخلفائه الراشدین ، وکیف یمکنک أو یمکن لکل شیعی أن ینکر هذا الامر الذی هو أشهر من نور الشمس عند کل من عرف الشیعة حتى من غیر المسلمین ، فما جوابک إن کنت من المنصفین ؟
فقال الشیعی : عافاک الله یا أخی ما ذکرت غیر الذی به حکمت ، وبین الموضوعین بون بعید وفارق عظیم قد کان حکمک السابق مستندا إلى أن الشیعة ترفض خلفاء رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ ، والان تثبت لهم رفضهم لخلافة أبی بکر وعمر وعثمان ، وهذا موضع آخر غیر ما ذکرته سابقا.
لان نفس هؤلاء الخلفاء الثلاثة وجمیع أتباعهم وأشیاعهم یستنکرون على کل من یقول : إن رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ ، قد استخلف وعیّن له خلیفة من بعده أو نصّ علیه وأخذ له على الناس الخلافة والولایة ، وکلّهم یشهدون ویجزمون على أن رسول الله قد مات ولم یعین له خلیفة ، وهذا شیء کاد أن یکون من خصائص أبی بکر وعمر وعثمان وأشباههم فی ذلک العصر ، والباقی أتباعٌ لهم وعنهم قد أخذوا بهذا القول والدعوة التی یدّعونها حتى عصرنا الحاضر.
فقولک : إن الشیعة ترفض أو رفضت خلفاء رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ ، هذا قد تسالم جمیع السنّة على إنکاره ورفضه ، فمتى صار أبو بکر وعمر وعثمان خلفاء لرسول الله وهم أشد المنکرین على الشیعة الذین یدّعون أن رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ ، قد أوصى فی حیاته ونصّ على خلیفته وعیّنه بشخصه وذاته وأخذ له من جمیع المسلمین على مشهد مائة ألف أو یزیدون یوم غدیر خمّ بعد رجوعه من حجة الوداع.
ولو نظرت یا أخی بعین الانصاف لکان عنوان الرافضة یصدق على جماعة السنّة بالخصوص دون سواهم ، لانهم هم رفضوا وصیّة رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ وخالفوه مخالفة صریحة ، وهذه کتبهم وصحاحهم تشهد بذلک بأوضح ما یکون ، وإذا أردت فهم ذلک جلیّا فعلیک بکتاب الغدیر للشیخ النجفی حتى تعرف الحقیقة إذا کنت تجهلها ، وأبو بکر وعمر هما أوّل من بایع خلیفة رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ فی غدیر خمّ وعمر هو الذی أعلنها صرخة مدوّیة فی ذلک المکان وهو یقول : بخ بخ لک یابن أبی طالب لقد أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنة (1) ، حتى قام حسان بن ثابت وأنشد فی ذلک الموقف أبیاته التی قَلّ أن یخلو منها کتاب مؤرخ من محدثیهم وصحاحهم وإلیک بها :

یُنادیهمُ یـوم الغدیـــر نبیُّهــم * بِخُمٍّ وأسمع بالرســول منادیـــا
یقولُ فمـن مولاکُــمُ وولیّکــم * فقالوا ولم یُبدوا هنـاک التعامیـــا
إلهک مولانــا وأنــت ولیُّنــا * ولم تر منّا فی الولایـة عاصیـــا
فقال له : قـم یـا علیّ فإننــی‌ * رضیتک من بعدی إماما وهادیـــا
فمن کنت مـولاه فهـذا ولیّــه * ‌فکونوا له أنصار صدق موالیـــا
هناک دعـا : الّلهـم والِ ولیّــه * ‌وکن للذی عادى علیّاً معادیـا (2)

وقد أخرج الطبری محمد بن جریر فى کتاب الولایة عن زید بن أرقم أن رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ جعل یقول فی ذلک الموقف الرهیب ویخاطب الجموع الغفیرة المتراصة حوله :
معاشر الناس قولوا أعطیناک على ذلک عهدا عن أنفسنا ومیثاقا بألسنتنا وصفقة بأیدینا نؤدیه إلى أولادنا وأهالینا ، لا نبغی بذلک بدلاً وأنت شهید علینا وکفى بالله شهیدا ، قال زید بن أرقم : فعند ذلک بادر الناس یقولون : نعم نعم سمعنا وأطعنا ، وکان أبو بکر وعمر أوّل من صافق وتداکوا على رسول الله ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ وعلى علیّ ـ علیه السلام ـ.
وخصوص حدیث تهنئة الشیخین رواه من أئمة الحدیث والتفسیر ما یزید على ستین محدثا وراویا ومؤرخا وکاتبا راجع الغدیر الجزء الاول ص272 ترى العجب العجیب.
وأما قولک الاخیر إن الشیعة ترفض خلافة أبی بکر وعمر وعثمان فهذا شیء صحیح لا ینکره ولا واحد من الشیعة وقوام الشیعة على هذا الانکار والاستنکار ، وهذا فخر وشرف للشیعة لان الذی دعاها لانکار ذلک هو نفس إطاعتها وإذعانها لامر نبیها محمد ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ ، والثبات على عهده الذی أعطوه إیّاه فی غدیر خمّ بأمر من الله تعالى حینما أنزل على نبیّه ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ فی ذلک الموضع وألزمه بالتبلیغ وهدده إذا هو لم یبادر ویعلن خلافة علیّ ـ علیه السلام ـ من بعده قبل أن تتفرق الجموع الهائلة وتذهب جهوده أدراج الریاح ، فأنزل علیه قوله عزوجل : ( یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ) (3) ، فلم یکتف بالتهدید حتى أخبره أنک إن لم تفعل فجمیع جهادک وجهودک یذهب هباءً منثورا ، ولا یترتب علیه أدنى أثر أو نفع ، ولذا تراه بعد قیامه بواجب التبلیغ والاعلان نزل قوله تعالى : ( الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دیناً ) (4) فجعل النبی ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ یقول : الحمد للّه على إکمال الدین وإتمام النعمة من الله بولایة أخی وابن عمی وخلیفتی من بعدی علیّ بن أبی طالب ـ علیه السلام ـ (5).
وإذا الشیعة رفضت کلّ من خالف الله ورسوله لا خصوص أبی بکر وعمر وعثمان ، وتمسکتْ بأمر الله ورسوله تکون مذمومة ومستحقة لعذاب النار کیف یکون ذلک (6) ؟!
____________
(1) راجع : ترجمة امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ من تاریخ دمشق لابن عساکر الشافعی ج2 ص75 ح575 و 577 ، المناقب للخوارزمی الحنفی ص94 ، شواهد التنزیل للحاکم الحسکانی الحنفی ج1 ص158 ح213 ، مناقب علی بن أبی طالب لابن المغازلی الشافعی ص18 ح 24 ، فرائد السمطین ج1 ص77 ح44 ، ینابیع المودة للقندوزی الحنفی ص30 و31 و 249 ط 1 اسلامبول وص33 و 34 و 297 ط الحیدریة ، تفسیر الفخر الرازی الشافعی ج3 ص63 ط الدار العامرة بمصر وج12 ص50 ط مصر 1375 هـ ، احقاق الحق ج6 ص256 ، الغدیر للامینی ج1 ص276 ، بتفاوت.
(2) مناقب الخوارزمی ص135 ح152 ، فرائد السمطین الجوینی ج1 ص73 ح39 وص74 ح40 ، تذکرة الخواص لابن الجوزی ص80 ، بحار الانوار ج37 ص150 ، سفینة البحار ج2 ص306 ، وقد روی هذا الشعر فی مصادر کثیرة جدا راجع : الغدیر للامینی ج2 ص34 ـ 39.
(3) سورة المائدة : الایة 67.
(4) سورة المائدة : الایة 3.
(5) شواهد التنزیل للحسکانی ج1 ص200 ح 210 وما بعده ، مناقب أمیر المؤمنین لمحمد بن سلیمان الکوفی ج1 ص118 ح66 وص137 ح76.
(6) ماذا فی التاریخ للقبیسی ج12 ص61.

:

 50 صفة فی الرجل تعجب بها المرأة

من هو الرجل الذی تنجذب إلیه المرأة ؟ سؤال یدور فی ذهن العدید من الرجال ، لذلک قامت العدید من مواقع الانترنت باستفتاءات ودراسات  تبین من خلالها أن الرجل یمتلک الکثیر من الصفات الجذابة  ، سنسرد لکم هنا أکثر 50 صفة تعشقها المرأة  فی الرجل :

1 - واضح وذو نظرة مریحة ، فالعین تبدی أقوى الدلائل على طبیعة الشخص وأخلاقه، فهی تنطق بکل لسان ولا تحتاج إلى ترجمان، فالرجال یتحدثون بعیونهم أفصح مما یتحدثون بألسنتهم .

2 - مقبل على الحیاة وواثق من نفسه ، فالثقة بالنفس مؤشر على النجاح فعندما تکون واثقا من نفسک سیثق بک الآخرین ، وعندها ستأتمنک المرأة على نفسها.

3 - طول القامة، فالرجل الطویل أکثر تأثیرا وجذبا للنساء  ویوفر لها الشعور بالأمان والراحة وبالتالی تزداد فرصته فی العثور على شریکة مناسبة له ، أما الرجل قصیر القامة یعمد إلى التعویض ببذل جهد أکبر فی العمل لیبرهن على کفاءته أمام الجنس الآخر ، واذا تمکن من توفیر الشعور بالأمان و الراحة للمرأة فلن تسأل عن طوله.

 4 - قوة البنیة  والعضلات المفتولة ، لا یعنی ذلک أن تکون فی قوة لاعبی المصارعة ، فالنساء ترى الرجل متناسق الجسم جذاب جدا ، مع اختیار الملابس المناسبة.

5 - خفة الدم والمرح ، تقبل النساء على الرجل المرح سریع النکتة ، فخفیف الدم  یستطیع حل المشکلات بتحویلها إلى موقف مرح، بینما الرجل الجاد یحولها الى مأسآة .

 6 - الذکاء و البراعة  ، "الرجل البارع فی عمله یتساوى مع الملوک" فکیف اذا کان بارعا مع النساء ؟   ان المراة الذکیة یستهویها الرجل البارع فی الحدیث و الذی یستطیع أن یحاورها و یبدع فی أسلوب الحوار معها و ذکاء الرجل یطمئن المرأة ویجعلها تقتنع برجولته.

7- الخبرة بطبیعة المرأة ،  المرأة تحب الرجل الخبیر بطبیعتها لأنه یفهمها ولا یجبرها على کسر طبیعتها فهو یعلم أن المرأة عاطفیة فلا یکسر عاطفتها بالمنطق ویرغمها بالخضوع للمنطق ، بل یأتیها من جانب عاطفتها ویقبل فی کثیر من الأحیان تناقضها.

8-  الغنى ، المال والجاه والسلطان قد یعوض المرأة عن نواقص کثیرة فی الرجل خصوصا اذا کان یفتقر المشاعر ،  فهو یدل على القوة والأمن والراحة و الجاذبیة أیضا .

9 - التواصل الجسدی ، اللمسة هى أقوى ما یثیر مشاعر الانجذاب و یفرغ المشاعر السلبیة،  والتواصل الجسدی جزء مهم من البناء العاطفی والنفسی لصحة الأزواج  فالمرأة تحب من زوجها أن یتواصل معها جسدیا فی کل الأوقات ، لیس وقت ممارسة العلاقة الحمیمة فقط کما یفعل أکثر الرجال.

10-  الشجاعة ، فالمرأة تحب الرجل الشجاع وتکره الرجل الجبان ، لأن فی الشجاعة تتجسد معانی القوة والحمایة .

11 الإبتسامة الجذابة ، ابتسامة الرجل الجذابة تهز قلوب النساء ، لها تأثیرها القوی وجمالها الساحر علیهن

12-  الترکیز فی العمل ، إذا تمکنت المرأة من مشاهدتک بینما تعمل على مهمة فإنها غالبا ستشعر بالانجذاب نحوک.

13 - العزف على آلة موسیقیة ، هل تتساءل لماذا یحصل نجوم الروک على الفتیات دوما؟  هناک أسباب عدیدة و لکن فی النهایة یکون عازفی الآلات الموسیقیة أکثر جاذبیة من غیرهم.

14 - الأناقة ، المرأة مخلوق یهتم بالمظاهر، وتحب الرجل الذی یهتم بمظهره ویبدی أناقته وذوقه الرفیع ، فعلیه أن یعلم أن المرأة لیست مثله، فالرجل یحب بعقله بینما تحب المرأة بقلبها وعینیها وأذنیها، وهی تعتبر اهتمامه بمظهره من ضمن الأمور التی تعبر عن شخصیته، بینما قد یهمل الرجل هذا الجانب من نفسه.

15- الصوت العمیق،  صوتک یقول الکثیر عنک لأن تأثیر صوت الرجل على المرأة أقوى من تأثیر صوت المرأة على الرجل فالمرأة تقدر على استنتاج أمور کثیرة من خلال الحدیث عن مدى ثقتک وعن مدى ثقافتک وعن مدى حسن اسلوبک من خلال صوتک، بمعنى أن المرأه لدیها القدرة على جمع عدة معلومات عنک من خلال ما تسمعه، وهذا یتیح فرصة للتأثر أکبر .

16- رائحة العرق، أن رائحة تعرق الرجل هی التی تجعل المرأة تنجذب إلیه أو تنفر منه، رائحة العرق بمستوى منخفض جدا جذابة جدا للمرأة. فإنه یثیر الشعور بالإثارة فی النساء. ومع ذلک ، لا تتمادى و تجعل رائحتک کریهة. هذا منفر.

17- القیادی والمسیطر، أن تکون قائدا صفة جذابة جدا للمرأة ، فإنها تدل على المکانة و الأهمیة الاجتماعیة و اتخاذ القرارات و المرأة تشعر بأن الرجل ینبغی أن یکون مهیمن بشکل طبیعی.

18-الرجل الذی یحب الأطفال أکثر جاذبیة، أظهرت دراسة أن  الرجال الذین یحبون الأطفال أکثر جذبا للنساء من الرجال المشبعین بهرمون التستوستیرون الذی یبرز مظاهر رجولتهم .

19- الرجل الذی یظهر اهتمامه ،  الرجل الذی یهتم بالمرأة عاطفیا وروحیا، حتى عندما لا تکون المرأة بحاجة لهذا الاهتمام أو حتى إذا لم تطالب به والذی لا ینسى أبدا أعیاد المیلاد والذکرى السنویة للزواج هو الرجل رقم واحد عند النساء.

20- الرجل المنفتح إلى حدود المعقول ، تعجب المراة بالرجل الذی لا یخرج عن الشرع لا هو الذی یحرم ما أحل الله ولا هو الذی یحلل ما حرمه الله.

21- الإیجابیة ، الایجابین بشکل عام جذابین جدا، إذا أمکنک أن تظهر لها الجانب المشرق من الأشیاء و تناقش بقوة وبلغة لطیفة وتتمسک بالقیم وتتنازل عن الصغائر فسوف تعجب بذلک.

22- الکرم، إن السخاء یلعب دورا فی تعزیز الجاذبیة بین الجنسین ، فصفة الکرم فی الشخص تساهم فی زیادة جاذبیته وتؤهله للدخول فی علاقات، خاصة النساء اللواتی انجذبن للرجال الذین یبادرون بالعطاء، وبعکس الرجال الذین لم ینجذبوا للمعطاءة.

23- الأظافر، لم یعد الإهتمام بأظافر الیدین والقدمین حصراً على النساء،بل یتجه الکثیر من الرجال نحو العنایة بأظافرهم سواء من ناحیة صحیة أو تجمیلیة لیعکس أناقة خاصة ، فالرجل الذی یهتم بأظافره یجذب المراة

24- طول الشعر، لا تمیل معظم النساء للطول المتوسط ولا الطویل للشعر على الرجال. تفضل المرأة إذا کان الرجل صاحب شعر خفیف أن یقوم بحلاقته تماما. قصة العسکر والمارینز تلقى رواجا بین کثیر من النساء.

25- الشعر الشائب، الشعر الأبیض لن یضر بمظهرک أبدا، على العکس فغالبیة النساء یعتبرنه مظهرا یضفی الکثیر من الجاذبیة والسحر. لذا ننصحک بالاحتفاظ بهذه الشعیرات البیضاء فأنت لاتعرف کیف تفکر النساء!

مواضیع ذات صلة


26- أول ظهور اللحیة والشارب أو مایعرف بال
Dirty look ، یعتبر مظهرا جذابا ولافتا لغالبیة النساء، یضفی المزید من الرجولة والجمال على الوجه، خاصة إذا کان صافیا وکانت البشرة تخلو من الحساسیة وحبوب الشباب.

27- الأسنان، أسنان الرجل جزء مهم من جاذبیته  وحتى وإن کان الرجل جمیلا فإن الأسنان الصفراء ستذهب بکل جهده أدراج الریاح ما أن یکشف عنها بابتسامته أو ضحکه أمام المرأة .

28- صاحب البشرة السمراء، تمیل معظم النساء إلى الرجال ذوی التقاسیم السمراء ، لأن سحنتهم توحی بالرجولة والغموض والخطر، وهی العوامل التی تستثیر النساء عامة!

29- الرجل الرومانسی، المرأة تحب أن یقدرها الرجل ویشعرها بأنها محبوبة ، والرجل الرومانسی یفعل ذلک ویستخدم الوسائل الرومانسیة لیریها أنه یفکر بها فی کل الأوقات ، بالإضافة إلى ذلک هی تشعر بالحریة فی التعبیر عن مشاعرها أمام رجل یبادلها ذلک على طریقتها.

30 - العاطفی، تفوق الرجل العاطفی عن الوسیم وحسن المظهر ودمث الأخلاق فی اختیارات النساء حول الرجل المفضل للزواج . حیث أفاد استطلاع أن 79% من النساء یفضلن الرجل العاطفی.

31- البراءة، لیست متعة عندما تعرف کل شیء ، و حاولت کل شیء. قلیلا من البراءة جذابة لأنها تجعلک أکثر إنسانیة. هناک دائما شیء ما لدیک لم یحاکم ، واسمح لها بمعرفته وأدعوها لمحاولته معک. طلب نصیحتها سیکون جیدا أیضا.

32- الاستقامة، الرجل المستقیم حلم کل فتاة والمرأة التی تعیش تحت مظلة رجل مستقیم تعرف مذاق الجنة وهی على الأرض.

33- الرزانة، المرأة تحب الرجل الرزین، محل الثقة والکتوم (إلا عنها).

34- الغیرة،  المرأة تحب الرجل الذی یغار علیها لأنها تدرک بفطرتها أن الغیرة دلیل الحب والإعزاز والاهتمام، ولکن على ألا تزید الغیرة عن الحدود وألا تتحول إلى رعب وقید.

35- ان یحبها لذاتها، مهما کانت المرأة قلیلة التعلیم والثقافة فلها فی الحب حاسة سادسة تمیز بها بشکل صحیح بین من یحبها لمالها او راتبها او جاه أهلها أو نحو ذلک وکل إمرأة أمنیتها فی الحیاة أن یحبها الرجل لذاتها.

36- الوفاء، إنه من أهم وأشرف الخصال التی تحبها المرأة فی الرجل لتحس أنها تحیا حیاة انسانیة بکل معنى الکلمة.

37-الشخصیة القویة، وقوة الشخصیة التى تحبها المرأة فی الرجل لیست هی (الجلافة) ولا السیطرة الدکتاتوریة ولکنها الشخصیة الرجولیة المتکاملة القادرة على مواجهة التحدیات وشق طریق المستقبل وفرض الحق، فی نفس الوقت الشخصیة القادرة على الحب والرقه والحنان والعطف فی مواضعها.

38 - المؤمن، النساء یفضلن الرجل المؤمن المتدین بلا غلو ، والرجل صاحب الدین إن أحبها أکرمها، وإن لم یحبها لم یظلمها، فالدین یحجز عن الظلم، کما أنه یحمی من الوقوع فی الموبقات.

39- الشهامة ، الرجل الشهم الذی تحبه المرأة هو الذی یؤمن بأن العلاقة بینهما لیست مجرد رغبة بالحصول علیها إنما علاقة مبنیة على التبادل غیر المشروط بالحصول على مقابل فالمرأة تنفر من الرجل الباحث دائما عن المکاسب و المقابل و تمیل إلى الرجل الشهم و الخدوم من دون انتظار مقابل.

40- الصراحة ، المرأة لا تفضل الرجل الغموض والمراوغ فی علاقتها و تحب الرجل الصریح معها من بدایة الطریق.

41-  غیر التقلیدی، المرأة تنجذب للرجل المتجدد دائما وغیر النمطی فی لباسه ویتصرف بطریقة تختلف عن أقرانه.

42- الرجل الدبلوماسی ، تنجذب المرأة  للرجل الدبلوماسی الذی یتقن فن التعامل معها و یختلق المناسبات و یقدم الهدایا  ویشعر بأنها جدیرة بحبه وامتلاک قلبه.

43- سریع البدیهة، المرأة تفضل أن تکون مع رجل یثیر تفکیرها عن اخر بعقل "میت".

44- الثابت، اذا کنت تسعى وراء أهدافک فسیشعر غیرک بذلک. هذا جذاب جدا لأنه یظهر قوة الارادة التی لا یتمتع بها الکثیر من الرجال.

45- الواثق بنفسه، هو الرجل الذی یشعر بالأمان ویثق بنفسه وشخصیته حازمة ومحاطة بهالة من القوة والسلطة فی العلاقة ، وهذا الرجل لا یغار من الآخرین ولا یشعر أنه مهدد من زمیلها فی العمل أو خطیبها السابق أو أی رجل آخر.

46-    الانتقائیة، إذا کنت انتقائی ، فإنه یعنی أنک غیر متطلب وذات قیمة کبیرة ، بما یکفی للکثیر من الناس لیریدونک.

47-  الخبرة، النضج یکون مثیر جدا. اذا کنت تعرف ماتفعل فانها ستقدر ذلک بشکل کبیر.

 48-  أن تکون منافس، اللعب الصعب للحصول على ماترید ینطبق على المرأة کما هو بالنسبة للرجال. الناس یریدون ما لا یمکن أن یکون لدیهم، وإذا کان علیهم العمل من أجل شیء سوف یقدرون ذلک بکثیر.

49-  التواضع، لا أحد یحب التعالى و الافتخار الزائد. التواضع جذاب جدا. لا یوجد شیء أفضل من فتاة تعرف شیء جید عنک عن طریق صدیق.

50- أن تکون نفسک ، فالرجل الذی یتصرق على طبیعیته یخلد فی ذاکرة المرأة و لا تنساه،  یجب علیک عدم محاولة التظاهر لتکون شیئا غیر نفسک .

http://khozr.parsiblog.com

http://www.1000site.ir


:

   1   2   3   4   5   >>   >
جهت ارتباط با ما بر روی تصویر ذیل کیلک فرمائید

خا د م


لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها
روز جهانی بدون دروغ ،یعنی میشود ؟ I Love You I miss you I kiss you روز جهانی ورود ادیان به دین تشیع بخاری در جای جای صحیح خود، از خشم حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به ابی بکر سخن می‏گوید. در کتاب خمس می‏گوید: فغضبتْ فاطمةُ بنتُ رسول‏ اللَّه فهجرتْ أبابکر فلم تزل مهاجرتُه حتی تُوفِّیَتْ. یعنی: فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر ابی‏ بکر خشمگین شد و او را ترک گفت و این متارکه تا روزی که درگذشت ادامه داشت. (صحیح البخاری، باب فرض الخمس، 4/ 78) 1 ـ نماز. 2 ـ روزه. 3 ـ خمس. 4 ـ زکات. 5 ـ حج. 6 ـ جهاد. 7 ـ امر به معروف. 8 ـ نهى از منکر. 9 ـ تولى. 10 ـ تبرى. امام صادق صلوات الله علیه میفرمایند : ....خداوند تبارک و تعالی موجودی نجس تر از سگ نیافریده است و دشمن ما خانواده ، از سگ نیز نجس تر است (وسائل الشیعه جلد ۱صفحه ۱۵۹ باب۱۱ حدیث۵)
حسین آرین فر