در روایاتى که از طریق ائمه اهل بیت وارد شده غنیمت به همان معناى لغوى که از معناى وسیعى برخوردار مى باشد، به کار برده شده است.
ابن منظور مى گوید: غنم: دست یابى به چیزى بدون مشقت و سختى است. ابن فارس: غنم اصل (مقاییس اللغة ماده عسته) صحیح واحد یدل على افادة شى لم یملک من قبل ثم یختص بما أخذ من المشرکین.
گفتار لغویون دلالت مى کند لفظ غنم و غنیمت اختصاص به چیزهایى ندارد که در جنگ بدست مى آید بلکه معناى آن گسترده تر از آن است گرچه در زمان نزول به خاطر غنایم جنگ در غنایم جنگى بکار برده شده است ولیکن بکار بردن بر آن زمان دلیل بر انحصار نمى باشد چنان که سایر آیات که احکام و دستورات دینى را بیان مى فرماید منحصر به آن زمان نمى باشد.
از لغت استفاده مى شود که لغویون غنیمت را به معناى گسترده تر از مفاهیم غنیمت جنگى گرفته اند بلکه هر چیزى را که انسان به دست آورد و فایده و سود بر آن صدق کند غنیمت به شمار مى آید. به طور نمونه خلیل که ازبزرگان اهل لغت است مى گوید: هر چه انسان بى مشقت به دست آورد غنیمت به حساب مى آید.[1]
ابن فارس این واژه را به معناى دست یافتن به چیزى دانسته که قبلا مالک آن نبوده سپس اختصاص به چیزى یافته که از مشرکین گرفته مى شود. در قرآن نیز واژه «مغنم» در موردى به کار برده شده که انسان چیزى را به دست مى آورد. هر چند از راه غیر جنگ باشد. در آیه «فعندلله مغانم کثیرة»[2] مقصود از این مغانم بسیار، به دلیل آن که در مقابل کالاى زندگى دنیا آمده پاداش آخرت است. بر اساس این آیه «مغنم» حتى به آنچه انسان در این دنیا یا میدان هاى جنگ به دست مى آورد اختصاص ندارد بلکه هر دستاوردى را گرچه اخروى باشد شامل مى شود. در روایاتى هم کلمه مغنم و غنیمت و غنم به کار رفته که حضرت رسول آنها را در معناى بهشت، آثار ماه رمضان به کار برده است. در نهایه ابن اثیر آمده است: روزه در زمستان، غنیمت سرد و خنک است و روزه را به خاطر پاداش آن غنیمت به حساب برده است. قرطبى از آیه استفاده عموم فایده و ربح کرده است گرچه به خاطر اجماع اختصاص به غنایم جنگى پیدا کرده است. بنابراین از نظر لغت غنایم معناى گسترده اى دارد که یک مصداق آن غنایم جنگى مى باشد. از این رو در روایاتى که از طریق اهل بیت وارد شده است، خمس بر درآمدهاى مالى که خارج از نیازهاى سالانه افراد مى باشد، واجب شده است. زیرا بر آنها غنیمت صدق مى کند گرچه آیه خمس درباره غنایم جنگى وارد شده است چنان که مفسرین گفته اند: این آیه در روز بدر و رویارویى دو گروه مسلمان و کافر نازل شده است. ولیکن این مسأله ثابت شده است که مورد به خصوص که آیه در باره آن نازل شده است نمى تواند آیه8 را اختصاص به همان مرحله نزول بدهد بلکه واژه غنیمت عمومیّت دارد و یکى از موارد آن غنایم جنگى مى باشد. وقتى دانستیم که در آغاز تشریع خمس در مورد غنایم جنگى و معادن مانند گنج و طلاى مدفون شده واجب شده در مرتبه بعدى به خاطر اطلاق مفهوم آیه مى توان بر هر فایده و غنیمتى که بر دست انسان مى آید آن را مصداق آیه به شمار آورد. دلیل بر این مطلب افزون بر معناى لغوى غنیمت، روایاتى است که از طریق اهل بیت وارد شده است دراینجا به یک روایت اشاره مى نماییم.
سماعه مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام) درباره خمس پرسیدم فرمود: هر چه که مردم به دست آورند کم یا زیاد خمس دارد.[3]
امام هادى(علیه السلام) نیز در پاسخ یکى از یارانشان فرمود: خمس واجب است گفتم در چه چیز؟ فرمود: در کالا و وسایلشان. گفتم: آن که تجارت مى کند یا چیزى را با دستش مى سازد چه؟ فرمود: اگر بتوانند پس از هزینه ها و نیازهایشان پرداخت کنند.[4]
از روایات اهل سنت نیز استفاده مى شود که خمس منحصر در غنایم جنگى نیست بلکه رکاز که معناى معدن و گنجینه اى که به دست مى آورد خمس واجب مى باشد. برخى از اهل سنت بر معادن نیز خمس را لازم مى دانند، حنفیه و مالکیه خمس را در معادن معتقدند و به قرآن و سنت و قیاس استدلال کردند. زیرا معدن را غنیمت شمرده اند.
ابن عباس روایت کرده است که پیامبر خدا فرمود: در رکاز خمس است[5] مردى از پیامبر اسلام سؤال هایى کرد از جمله این که در خرابه ها گنج مى یابیم حضرت فرمود در آنها خمس است.[6]
گروهى از عبدالقیس حضور پیامبر خدا آمدند و گفتند: مشرکان بین ما و شما هستند و جز در ماه هاى حرام دست رسى به شما نداریم به ما توصیه جامعى بفرمایید که اگر به آن عمل کنیم وارد بهشت شویم و دیگران را به آن فرا بخوانیم. پیامبر فرمود: شما را به چهار چیز دستور مى دهم و از چهار چیز نهى مى کنم. شما را فرمان مى دهم به ایمان به خدا، آیا مى دانید ایمان چیست؟ شهادت به یگانگى خدا، اداى نماز، پرداخت زکات و دادن خمس غنایم.[7]
روشن است که پیامبر از بنى عبدقیس نخواسته غنایم جنگى را بپردازند، چرا که آنان در غیر از ماه هاى حرام به خاطر ترس از مشرکین از قبیله خود نمى توانستند بیرون روند، افزون بر این که جنگ و جهادى نبوده که به وسیله عبد قیس انجام شود و حضرت دستور غنایم جنگى را صادر فرموده باشد؟. پس روایت ربطى به غنایم جنگى ندارد بلکه پیامبر اسلام در کنار روزه و نماز و زکات پرداخت خمس از اموال را قرار داده است.
[1]. کتاب العین، واژه غنم.
[2]. سوره نساء، آیه 94.
[3]. وسایل الشیعه، ج 6، باب 8، از ابواب خمس.
[4]. وسایل الشیعه، ج 6، ص باب 8، از ابواب خمس.
[5]. مسند احمد، ج 1، ص 314.
[6]. مسند احمد، ج 2، ص 186.
[7]. صحیح بخارى، ج 8، ص 211.