زن در ادیان توحیدی و غیرتوحیدی و نیز در ملل متمدن و غیرمتمدن، به صورتهای مختلفی ارزشگذاری شده است. درآیین تحریف شده یهود، برای زن هیچگونه شخصیت و منزلتی قائل نبودند. البته بیشک تمام پیامبران مدافع ارزش و مقام زن و مخالف ستم به او بودهاند، ولی قانونهای تحریف شده کتابهای مقدس، سبب شد در آیین یهود، زن و دختر را مایه ننگ بدانند. در آموزههای «تلمود» درباره برتری پسر بر دختر گفته شده که پسر، عصای پیری والدین است و در زمان پیری و ضعف میتواند آنها را یاری کند و نیز میتواند دانشمندی پرآوازه شود و آرزوی پدر و مادر را برآورده سازد، اما دختر گنجینه نگرانیآور برای پدر است و پدر همواره نگران اوست که مبادا در کودکی او را فریب دهند یا در نوجوانی و بلوغ از جاده عفاف منحرف شود یا در بزرگسالی بیهمسر باقی بماند.[1]
این عقیده خرافی که برگرفته از آموختههای کنونی تحریفیافته یهودیت است، در طول حیاتاین آیین حاکم بوده. از «سفر تثنیه» یهودیان استفاده میشود که شهادت و سوگند زنان پذیرفته نیست.[2]
یهودیان زن را حیوانی میدانند که بیشتر از دیگر حیوانات به انسان شباهت دارد و در واقع برزخی میان انسان و حیوان به شمار میآید.[3]
یهود (خدای یهود) در آخرین بند از فرمانهای دهگانهاش که به قول مشهور برای موسی(ع) فرستاده، زنان را در ردیف چهارپایان و اموال منقول قرار داده است. بر این اساس، قوم یهود مانند همه اقوام جنگجو، زن را مایه مصیبت و بدبختی میدانستند و او را فقط به این دلیل تحمل میکردند که یگانه منبع تولید سرباز بود.[4]
جالبتراینکه مردان یهودی در دعای صبحگاهی، از خداوند تشکر میکنند که آنها را زن نیافریده است.[5]
در دین تحریف شده یهود، دختر، کالایی است که میتوان آن را در هنگام تنگدستی فروخت. سنت غلط خرید و فروش دختران، در قوم بنیاسرائیل رواج زیادی داشته است.[6]
آیین حضرت عیسی مسیح(ع) نیز گرچه سراسر مهربانی و رحمت است و در آن به مدارا با زنان سفارش شده، ولی پس از تحریف، ارزش زن در آن بسیار پایین آمد.
بنابر آموزههای موجود مسیحیت، زن شری ضروری، وسوسهای طبیعی، مصیبتی نیکو، خطری خانگی، جذبهای نابودکننده و آسیبی رنگارنگ است. او همان «حوای مجسم» است که آدم را از فردوس برین محروم ساخت و هنوز آلتی در دست شیطان است تا مردان را بفریبد و آنان را به دوزخ بکشاند. ازاینرو، کلیسا، زن را بیارزش و او را موظف به اطاعت از مرد میداند، زیرا مرد شبیه خداوند آفریده شده است. بنابراین، در آموزههایاین دین زن موجودی ناقص، کنیز و بردهای در خدمت مرد است که مرد همواره باید خود را از شر او در امان نگه دارد.[7]
کشیشان فرانسوی در سال 586 میلادی کنگرهای تشکیل دادند تا با بحث و گفتوگو به نتیجه رسند کهآیا زن نیز مانند مرد انسان و دارای روح است و میتواند مانند مرد عبادت کند وآیا شایستگی ورود به بهشت را دارد با خیر؟! در پایان کنگره، آنها بهاین نتیجه رسیدند که زن انسان است، ولی برای خدمت به مرد آفریده شده و زن موجودی فانی است و جاودانگی ندارد.[8]
توماس آکویناس، دانشمند و روحانی برجسته مسیحی، ارزش و مقام زن را به مرحلهای پایینتر از حد تصور رساند و با مطرح کردن مسئله رابطه جنسی زن و شیطان، زن را کفو شیطان خواند. وی همچنین معتقد بود که زن با نخستین ویژگی طبیعت، یعنی کمالجویی ناسازگار و با دومین ویژگی؛ یعنی گندیدگی، فرتوتی و بدشکلی هماهنگ است.
دیدگاه کلیسای کاتولیک پیرامون ارزش زن، به روشنی در سخنان فیلسوف مشهور انگلیسی، برتراند راسل، آمده است. وی معتقد بود زن به صورت دروازه جهنم و امالفساد جلوه کرد. ازاینرو، باید از فکر زن بودن خویش شرمنده باشد و به خاطر لعنتی که بهاین جهان آورده مدام، در توبه و نوحه به سر برد. باید از لباس خود شرمنده باشد، زیرا یادگار سقوط اوست.
زن در تمدنهای مختلف نیز احترام و منزلت ویژهای نداشت. در یونان که از درخشانترین و گستردهترین تمدنهای روزگار خویش به شمار میآمد، زن در تمام جنبههای زندگی پست و ذلیل بود. دراین تمدن وی جزو کالاهای تجاری برای خرید و فروش به بازار عرضه میشد و بعد از فوت همسر حق زندگی نداشت. بسیاری از یونانیها زن را موجودی پلید و حاصل عمل زشت شیطان میدانستند. رومیها و برخی از یونانیان براین باور بودند که زن روح انسانی ندارد و روح انسانی فقط در مرد قرار داده شده است.[9] سقراط، حکیم نامدار یونانی، وجود زن را سرچشمه سقوط بشر میدانست و فیثاغورث، دیگر دانشمند یونانی، به وجود اصلیِ خوب معتقد بود که نظم، نور و مرد را آفریده و اصلی بد که آشوب، تیرگی و زن را پدید آورده است. ارسطو نیز زن را مرد ناکام خطای طبیعت و حاصل نقصی در آفرینش میدانست.[10]
این مثل میان یونانیان قدیم رواج داشت که «زن حیوانی بلند مو و کوتاه فکر است».[11]
در یکی از شهرهای یونان به نام اسپارت اگر زنی پسر به دنیا نمیآورد، او را به مرگ محکوم میکردند.
در نظر رومیان، زن نماد شیطان و انواع ارواح شیطانی بود. بر همین اساس از خندیدن و سخن گفتن او جلوگیری میکردند و بیشتر اوقات دهانشان را جز در موقع خوردن میبستند. زنان رومی در حقیقت انسان به شمار نمیآمدند، بلکه جزو اشیا بودند و پس از مرگ مردان، مانند اشیا به ارث برده میشدند.[12]
سومریان حق داشتند زن خود را بفروشند یا در برابر وام خود، او را به طلبکار بدهند.
در تمدن هند، در «قانوننامه مانو»، از زناناینگونه یاد میشود: «سرچشمه ننگ، زن است: سرچشمه ستیز، زن است. سر چشمه وجود زیرین، زن است. پس باید از زن پرهیز کرد.» بر اساس همین قانون، زن در تمام عمر باید تحت سرپرستی کسی باشد؛ اول پدر، بعد همسر، بعد پسر و... .[13]
در آیین هندو زن را پس از مرگ همسر، فدای او میکردند و کنار جسد شوهرش میسوزاندند واین سنت را «ستی» مینامیدند.[14]
در آیین بودایی که از ادیان هندی است، زن چنین توصیف شده است: «زن چون تمساح و نهنگ مخوف و خونآشامی است که در رود زندگی منتظر مینشیند تا شناوری را شکار خود کند.» در آیین برهمنی نیز زن در بسیاری از امور هممرتبه پاریاهاست که به کلی از جامعه رانده شده و افرادی ناپاک و محروم از حقوق انسانی بودند.[15]
در تمدن چین، دختران مثل باری، بر دوش خانواده سنگینی میکردند و والدین منتظر بودند تا زودتر دختران بزرگ شوند و به خانه همسر بروند. در روزگار سختیها اگر نوزاد دختری بر دختران خانواده افزوده میشد، امکان داشت نوزاد بیگناه را رها کنند تا در سرمای شب بمیرد یا خوراک حیوانها شود. همچنین زنان متعه در عمل، با برده فرقی نداشتند و زن اصلی هم چیزی جز مسئول کارخانه تولید نسل نبود و مقام او به تعداد فرزندانش بستگی داشت.[16] زن آنقدر بیارزش بود که وقتی دختری متولد میشد، نزدیکان خویشاوندان با تأسف فراوان به والدینش تسلیت میگفتند.[17]
چینیها، خدا را آفریننده پسر و شیطان را آفریننده دختر میدانستند. ازاینرو، در نظر آنها پسر برکت و دختر لعنت بود. به همین دلیل، سعی میکردند دختر را زودتر شوهر دهند. وقتی دختری به دنیا میآمد، به نوکر دستور میدادند آنقدر نوزاد را در آب نگه دارد تا خفه شود. آنها دختران را میفروختند و اگر به فروش نمیرفتند، در دریا غرق میکردند.
در سرتاسر آفریقا، خرید و فروش زن رایج بود و زن به اندازهای بیارزش بود که با دادن حداکثر چهار گاو و حداقل 2 مرغ او را میخریدند. در هنگام مریضی زن، برای درمانش تلاشی نمیکردند و در زمان قحطی، قربانیاش میکردند.[18] زنان آفریقایی حتی تا قرن نوزدهم میلادی مانند بردگان و ابزار کشاورزی خرید و فروش میشدند واین امر در کشورهایی مثل انگلیس، چین و ژاپن نیز رواج داشت. در جزیره فیجی زنان را خرید و فروش میکردند و معمولاً ارزش آنها به اندازه تفنگ بود. فینیقیها بتی به نام «مولوح »را اله نور میدانستند و بت «عشتر» را همسر او و برای تقرب به عشتر، زنهایشان را قربانی میکردند و برای تقرب به به مولوح، فرزندان را.[19]
در استرالیا زن حکم حیوانی اهلی را داشت که فقط برای شهوترانی و تولید نسل به کار میرفت. ازاینرو، در دوران قحطی او را میکشتند تا گوشتش را بخورند. زن در نظر آنها چنان بیارزش بود که در هنگام مریضی، گاه او را خفه میکردند.[20]
ارزش زن در تمدن ایران باستان نیز با تمدنها دیگر تفاوتی نداشت. به ویژه در دوران ساسانی که زن نه انسان، بلکه شی به شمار میآمد. زن دراین دوران به اندازهای کمارزش بود که حتی در اندیشه و سخن و رفتارش از خود ارادهای نداشت و روزانه سه بار باید از همسر خود میپرسید که چه بگوید؟ چه بیندیشد و چه بکند؟! زن دراین دوران، مانند کالایی معامله میشد و مردها زن اصلی خود را به طور موقت به همسری مردی دیگر درمیآوردند که ازدواج با زن عاریتی نام داشت. دراین کار رضایت زن شرط نبود.[21]
در عصر جاهلیت عرب نیز، زنان مانند سایر ملل، محروم و تحت ستم بودند. زن جایگاه انسانی و اجتماعی نداشت و حیاتش موجب ننگ و عار بود. یکی از فاجعهآمیزترین پدیدههایاین عصر «وئاد» یا زنده بهگور کردن دختران بود که رواج بسیار زیادی داشت.
[1]. فتحیه فتاحیزاده، زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، قم، بوستان کتاب، ص 38.
[2]. علی ربانی خلخالی، زن از دیدگاه اسلام، قم،انتشارات قرآن، ص 29.
[3]. زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، ص 39.
[4]. ویل دورانت، لذات فلسفه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 148.
[5]. محمدرضا زیبایینژاد و محمد تقی سبحانی، در آمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص 54.
[6]. زن از دیدگاه اسلام، ص 29.
[7]. زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، ص 41.
[8]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 222.
[9]. همان، صص 26 و 192.
[10]. درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص 53.
[11]. زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، قم، بوستان کتاب، ص 23.
[12]. زن از دیدگاه اسلام، ص 23.
[13]. زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، صص 27 و 29.
[14]. زن از دیدگاه اسلام، ص 25.
[15]. یحیی نوری، جاهلیت و اسلام، ص 108.
[16]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، صص 854 و 858.
[17]. یحیی نوری، جاهلیت در اسلام، ص 159.
[18]. زن از دیدگاه اسلام، انتشارات قرآن، قم، صص 25 و 33.
[19]. زن در تاریخ و اندیشه اسلامی ،صص 34 ، 37 ، 46.
[20]. زن از دیدگاه اسلام، انتشارات قرآن، قم، صص 25 و 33.
[21]. زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، صص 34، 37 و 46.
: زن وغرب