ج) بُعد اقتصادى و مالى
بر خلاف دو بُعد سابق، در این بُعد زن و مرد مساوى نیستند; یعنى بازدهى اقتصادى مرد، حتّى در عصر و زمان ما، و حتّى در جوامعى که هیچ دین و مذهبى حاکم نیست و مدّعى مساوات زن و مرد در همه امور هستند، بیش از بازدهى اقتصادى زن است. و این تفاوت بخاطر امور ذیل است و نباید واقعیّتها را با شعار واحساسات انکار کرد:
1ـ زن طبیعتاً بخش مهمّى از زندگى خود را صرف ولادت فرزند و دوران قبل و بعد از آن مى کند، و طبق عرف و عادت در تمام جوامع انسانى مسئول تربیت فرزند است، دوران باردارى و شیردهى و تربیت فرزند، قسمتى از بهترین فرصتهاى زن را در ایّام جوانى مى گیرد. اگر هر زن و مردى لااقل 3فرزند داشته باشند(10) و هر مادرى بخواهد سه دوره باردارى و زایمان و تربیت کودک را طى کند، قسمت مهمّى از نیروى جوانى خود را باید صرف این سه دوره کند، علاوه بر این که هر تولّد قسمت قابل توجّهى از قدرت و توان زن را مى گیرد. این مسأله که جزء طبیعت زن و یک واقعیّت محسوب مى شود، از موانعى است که نمى گذارد زنان همچون مردان در عرصه کارهاى اقتصادى فعّال باشند.
2ـ ساختمان جسمى زن و مرد با هم متفاوت است; ساختمان جسم مرد براى هر کارى، حتّى کارهاى خشن مناسب است، ولى ساختمان وجود زن براى بخشى از کارها آمادگى ندارد، و طبعاً زنان از قسمتى از فعا لّیتهاى اقتصادى بخاطر این مسأله محرومند.
به همین دلیل حضور زنان در عرصه هاى اجتماعى و اقتصادى حتّى در کشورهاى مدّعى تساوى زن و مرد کمتر از مردان است.
3ـ قطع نظر از مسائل بالا، اگر آمارهاى جهانى را بررسى کنیم، در مجموع حتّى در یک شهر، مردان بیشتر تولید کننده ثروت هستند تا زنان، حتّى در جوامعى که مدّعى مساوات هستند.
نتیجه این که زن ومرد در بعد الهى و بعد فرهنگى مساوى هستند، ولى در بعد اقتصادى تفاوت دارند، به همین دلیل در اسلام هزینه زن بر عهده شوهر است.
ونیز درست به همین جهت خلأ اقتصادى ناشى از فقدان یک مرد در خانواده، بیش از خلأ اقتصادى فقدان زن در خانواده است، به همین علت دیه مرد دو برابر دیه زن است.