آیا در زمان حضرت رسول اگر کسی موی سرش را نمی پوشانید با او برخورد قانونی مثل شلاق و غیره می شد؟
شیوه آن بزرگواران اخلاقی و ارشادی بوده است. مثل اینکه اگر ما ببینیم کسی مشغول غیبت است، محل را ترک میکنیم. در واقع بیشتر جنبه مبارزه منفی دارد، تا مبارزه برخوردی -یعنی دوری جستن از این نوع افراد. زمانی که این افراد طرد شوند، به تدریج خود را باز مییابند. امروز را نمیتوان با صد سال گذشته مقایسه کرد. امروز در دنیا عصر عریانی است.
بهتر است که این سؤال را به این ادعا بر گردانیم که: در آیات قرآن نشانی ازتعیین مجازات برای بی حجاب دیده نمی شود و علاوه در تاریخ اسلام هم اثری از مجازات افراد بی حجاب توسط پیامبر گرامی اسلام«ص» و در زمان حکومت حضرت علی «ع»، یافت نشده است.
اما باید بگوئیم که : این دو ادعا از چند جهت مورد اشکال است:
اولا: نیافتن موردی برای مجازات دلیل بر نبودن حکم شرعی در رابطه با بی حجابی نیست زیرا اینگونه نیست که همه احکام شرعی و نیز مجازات هایی که از ناحیه شرع برای متخلفین در نظر گرفته می شود در قرآن آمده باشد. بلکه عمده احکام مستفاد از سیره و سنت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است که خود تفسیر واقعی آیاتند و سنت هم به عنوان یک منبع شرعی بالاتفاق از حجیت برخوردار است.
ثانیا: حکم مجازات بی حجاب به مقتضای دلالت آیه شریفه«اِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»مبنی بر حرمت شرعی اشاعه فحشا و ثبوت مجازات دنیوی و اخروی برای مرتکب آن، و با توجه به آنکه مخالفت حکم خداوند در هیئت بی حجابی از مصادیق بارز فحشا است، حکم مجازات دنیوی بی حجاب، ثابت است.
ثالثا: بی حجابی از محرمات الهی محسوب می گردد و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است و تعزیر نیز با نظرِ حاکم است، یعنی از دیدگاه فقهی حاکم شرع می تواند برای جلوگیری از گسترش محرمات الهی و بالخصوص بی حجابی، مجازات وضع کند و لو اینکه این مجازات در زمان پیامبر(ص) اعمال نگشته باشد. البته اینکه چرا پیامبر(ص) در مورد بی حجابی مجازات تعزیر را اعمال نکرده است ،میتواند خود موضوع تحقیق جداگانه ای گردد، آیا زمینه برای اجرای این کار وجود نداشته است ؟ یا جامعه ی آنروز بگونه ای بوده که نیازی به اعمال مجازات نبوده است و در واقع جرمی از این دست در آن دوران انجام نمی شده است و بعبارت دیگر به جهت شرائط فرهنگی حاکم بر آن روزگار زنان خود را موظف می دیدند که حجاب را رعایت کنند.به هر حال نمی توان به جهت فقدان نص شرعی بر مجازات معین در باب حجاب مثل آنچه که در قصاص آمده است، عدم شرعی بودن مجازاتهای حکومتی و اجتماعی بودنِ حکم حجاب را استنباط کرد، زیرا اصلا حجاب در ارتباط با دیگران معنا پیدا می کند و از این جهت، شان اجتماعی آن تحقق می یابد.
توجه داشته باشیم که هدف اساسی این است که مردان و زنان طوری عمل کنند که فساد آور نباشد و آنانکه به حقیقت، دین اسلام را پذیرفتند، آنگونه عمل می کردند که دین دستور داده بود. اگر زن یا مرد، پوششی به خود بگیرد که زبان حال آن پوشش، دعوت به فساد باشد، این پوشش، اسلامی نیست حتی اگر به صورت ظاهر هم اسلامی باشد همان طوری که اگر کسی نماز بخواند و هدفش ریا باشد، آن نماز نماز نیست گرچه بصورت ظاهر هم نماز باشد
: