عزاداری و گریه بر مصائب اولیای خدا، اگرچه نه از اصول و نه از فروع دین است، اما بی ارتباط و التزام با برخی از اصول و فروع دین نیست. نخستین گام، نشان دادن جایگاه این سنت دیرینه را در مجموعه دین و روشن کردن این مطلب است که عزاداری برای اولیای خدا، عموماً، و برای سیدالشهدا، خصوصاً، چه جایگاهی در اسلام دارد. پاسخ به این سؤال، نزد شیعه، سهل است و آنان نیاز چندانی به کاوش در این باره ندارند. زیرا اصل امامت، توابع و لوازمی دارد که احیای نام و یاد امامان، از آن جمله است، و احیای مرام و منش ائمه(ع) جز از رهگذر تولاّ و تبرّا ممکن نیست. نیاز به یادآوری نیست که عزاداری برای امام حسین(ع) بارزترین تجسم عینی تولا و تبرا است. بنابراین، عزاداری و گریه، نقطه آغازی است که به احیای اصل امامت می انجامد و از آن جا اساس دین را استحکام می بخشد.
جز آنچه گفته شد، شایسته ترین عنوانی که می توان از قرآن برای عزاداری برای امام حسین(ع )، نشان داد، «تعظیم شعائر الهی» است: «و منْ یُعظّم شعائرَ الله فانّها من تقوی القلوب». «شعائر»، جمع شعیره، به معنای علامت و نشانه است. قرآن کریم، خود برخی از مصادیق این نشانه ها را برشمرده است که: «صفا» و «مروه»، و «شتری که برای ذبح در منی می برند» از آن جمله است .وقتی ذبیحه حج در منطقه مقدس (صفا و مروه)، به دلیل ارتباط و انتساب آنها به خدا، از نشانه های او محسوب می شوند، به تنفیح مناط و به طریق اولویت، اولیای خدا، به دلیل ارتباط و انتساب بیشتر، مصداق های روشن تری برای شعائر الهی اند. ازسوی دیگر تعظیم شعائر، طرقی دارد که شادمانی در ایام سرور اولیا، و حزن و عزاداری در سالروز مصائب آنان، از آن جمله است. اگر کعبه و صفا و مروه و منی و عرفات، که جملگی از جمادات اند، به حرمت ارتباط با آیین خدا و انتساب به او، احترام می یابند، آیا بزرگداشت دوستان و اولیای او تعظیم شعائر الهی نیست؟
غیر از سفارش به تعظیم شعائر الهی، توصیه پیامبر(ص) در قرآن به دوستی با خویشاوندان او، ریشه ای دیگر برای عزاداری است. خداوند درقرآن مجید از زبان پیامبرش و خطاب به مؤمنان می گوید: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّه فی القربی».بدین ترتیب اجر رسالت، دوستی با خویشان رسول است و اقتضای این دوستی، گریستن درمصیبت آنان و شادمانی در سرور آنان است.
: