سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهار 1388 - خا د م
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا در زمان حضرت رسول اگر کسی موی سرش را نمی پوشانید با او برخورد قانونی مثل شلاق و غیره می شد؟

شیوه آن بزرگواران اخلاقی و ارشادی بوده است. مثل اینکه اگر ما ببینیم کسی مشغول غیبت است، محل را ترک می‌کنیم. در واقع بیشتر جنبه مبارزه منفی دارد، تا مبارزه برخوردی -یعنی دوری جستن از این نوع افراد. زمانی که این افراد طرد شوند، به تدریج خود را باز می‌یابند. امروز را نمی‌توان با صد سال گذشته مقایسه کرد. امروز در دنیا عصر عریانی است.

بهتر است که این سؤال را به این ادعا بر گردانیم که: در آیات قرآن نشانی ازتعیین مجازات برای  بی حجاب دیده نمی شود و علاوه در تاریخ اسلام هم اثری از مجازات افراد بی حجاب توسط پیامبر گرامی اسلام«ص» و در زمان حکومت حضرت علی «ع»، یافت نشده است.

اما باید بگوئیم که : این دو ادعا از چند جهت مورد اشکال است:

 اولا: نیافتن موردی برای مجازات دلیل بر نبودن حکم شرعی در رابطه با بی حجابی نیست زیرا اینگونه نیست که همه احکام شرعی و نیز مجازات هایی که از ناحیه شرع برای متخلفین در نظر گرفته می شود در قرآن آمده باشد. بلکه عمده احکام مستفاد از سیره و سنت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است که خود تفسیر واقعی آیاتند و سنت هم به عنوان یک منبع شرعی بالاتفاق از حجیت برخوردار است.

ثانیا: حکم مجازات بی حجاب به مقتضای دلالت آیه شریفه«اِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»مبنی بر حرمت شرعی اشاعه فحشا و ثبوت مجازات دنیوی و اخروی برای مرتکب آن، و با توجه به آنکه مخالفت حکم خداوند در هیئت بی حجابی از مصادیق بارز فحشا است، حکم مجازات دنیوی بی حجاب، ثابت است. 

ثالثا: بی حجابی از محرمات الهی محسوب می گردد و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است و تعزیر نیز با نظرِ حاکم است، یعنی از دیدگاه فقهی حاکم شرع می تواند برای جلوگیری از گسترش محرمات الهی و بالخصوص  بی حجابی، مجازات وضع کند و لو اینکه این مجازات در زمان پیامبر(ص) اعمال نگشته باشد. البته اینکه چرا پیامبر(ص) در مورد بی حجابی مجازات تعزیر را اعمال نکرده است ،میتواند خود موضوع تحقیق جداگانه ای گردد، آیا زمینه برای اجرای این کار وجود نداشته است ؟ یا جامعه ی آنروز بگونه ای بوده که نیازی به اعمال مجازات نبوده است و در واقع جرمی از این دست در آن دوران انجام نمی شده است و بعبارت دیگر به جهت شرائط فرهنگی حاکم بر آن روزگار زنان خود را موظف می دیدند که حجاب را رعایت کنند.به هر حال نمی توان به جهت فقدان نص شرعی بر مجازات معین در باب حجاب مثل آنچه که در قصاص آمده است، عدم شرعی بودن مجازاتهای حکومتی و اجتماعی بودنِ حکم حجاب را استنباط کرد، زیرا اصلا حجاب در ارتباط با دیگران معنا پیدا می کند و از این جهت، شان اجتماعی آن تحقق می یابد.

توجه داشته باشیم که هدف اساسی این است که مردان و زنان طوری عمل کنند که فساد آور نباشد و آنانکه به حقیقت، دین اسلام را پذیرفتند، آنگونه عمل می کردند که دین دستور داده بود. اگر زن یا مرد، پوششی به خود بگیرد که زبان حال آن پوشش، دعوت به فساد باشد، این پوشش، اسلامی نیست حتی اگر به صورت ظاهر هم اسلامی باشد همان طوری که اگر کسی نماز بخواند و هدفش ریا باشد، آن نماز نماز نیست گرچه بصورت ظاهر هم نماز باشد


:

نحن الشیعة الامامیة الاثنا عشریة أهل السنة حقاً دلینا علی صحة قولنا و ادعائنا إننا نتبع جمیع أوامر نبینا صلی الله علیه و آله و سلم و ننتهی بنواهیه ، فمن أوامره صلی الله علیه و آله و سلم قوله : أنا تارک فیکم الثقلین ، أولهما کتاب الله فیه الهدی و النور ، فخذوا بکتاب الله ، و استمسکوا به « فحث علی کتاب الله و رغَّب فیه » ثم قال : و أهل بیتی ، أذکرکم الله فی أهل بیتی ، أذکرکم الله فی أهل بیتی ، أذکرکم الله فی أهل بیتی ، « المصدر : صحیح مسلم جلد الثانی ص 238 ط مصر عام1290.» و فی حدیث آخرعنه صلی الله علیه و آله و سلم : أیها الناس أنی قد ترکت فیکم ما ان أخذتم به لن تضلوا ،کتاب الله و عترتی أهل بیتی.« المصدر : الجامع الصحیح –السنن للترمذی – ج 5 ص 662 ط بیروت دار احیا التراث العربی ، تحقیق ابراهیم عطوة » نحن نبدأ فی الوضوء بغسل الیدین من المرافق ، و ننتهی به الی رؤوس الأصابع ، لأنَّ المراد فی الآیه بیان تحدید موضع الغسل من الیدین و هو ما بین المرفق و رؤوس الأصابع لا أکثر من ذلک و لا أقلّ . و لیست «إلی » هنا بمعنی الإنتهاء حتی یجبَ الإبتداء برؤوس الأصابع و الإنتهاء إلی المرافق ، و اعتمادنا فی ذلک علی الأحادیث الواردة عن العترة الطّاهرة من أهل البیت علیهم السلام أئمَّتنا المعصومین فی بیانهم وضوءَ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و أمیر المؤمنین علیه اسلام و أهل البیت أعرف بسنة جدّهم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من الأجانب و الأغیار.و نحن الشیعة الإمامیة نمسح علی أرجلنا فی الوضوء لقوله تعالی « وامسحوابرؤسکم و ارجلکم الی الکعبین – سورة المائدة ،آیة ستة - » و نعتقد بطلان الوضوء فی غیر هذه الصورة لمخالفته کتاب الله ، و إذا بطل الوضوء الذی هو شرط فی صحة الصلاة لقوله تعالی « یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الى الصلاة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى  المرافق وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم الى الکعبین و..- سورة المائدة ،آیة ستة - » بطلت الصلاة لإنتفاء المشروط بإنتفاءشرطه ، و إذا بطلت الصلاة لم یقبل من السلم أی عمل یعمله لما ورد فی الحدیث الشریف : الصلاة عمود الدین ان قبلت قبل ما سواه ، وان ردّت ردّ ما سواها.

لطیفه : شخصى وضوء گرفت و پایش را مسح کشید. ناگهان متوجه شد یکى از مأموران خلیفه او را  نظاره مى کند. بلافاصله پایش را شست .
مأمور نزدیک آمد و سبب مسح اول و غسل دوم پا را پرسید؟
گفت : این از مسائل اختلافى بین خدا و ابو حنیفه است .
خداوند مى فرماید: وَامسَحُوا بِرُؤُسِکُم و اَرجُلِکُم .
ولى ابو حنیفه مى گوید: و اغسلوا ارجلکم .
چون احتیاط در جمع است . از ترس خدا مسح کردم و از ترس خلیفه شستم .


:

نوع کفاره    

                    گناه

                           کفاره                             

 

مرتبه

1- باطل کردن روزه قضای رمضان ،بعد از ظهر

ده مسکین طعام و در صورت نا توانی ، سه روز روزه پی در پی

2- قتل خطایی

3 - ظهار

آزاد کردن برده ، دو ماه روزه ، 60مسکین طعام

مخیّره

1 – باطل کردن عمدی روزه رمضان

2 – تخلف نذر « همراه با صیغه»

3 – زنی که در مصیبت موی خود را پریشان کند.

کفاره تمام این موارد عبارت است از :

1 - آزاد کردن برده ،یا

2 – دو ماه روزه ، یا

3 – اطعام 60 مسکین

مخیّره و مرتبه

1 – تخلف از قسم

2 – بانویی که در مصیبت ، موی سر خود را بکند ، یا صورت خود را بخراشد.

3 – مردی که در سوگ فرزند یا همسر لباس خود را چاک بزند.

در تمام این موارد ، مخیّر است بین :

1 – آزاد کردن برده و

2 – اطعام یا لباس دادن به 10مسکین و در صورت ناتوانی از همه این ها ، سه روز روزه بگیرد.

 

جمع

1 – قتل عمدی مؤمن از روی عمد و ظلم

2 – افطار روزه ماه رمضان با عمل حرام

 بنا بر احتیاط واجب ، در هر دو مورد باید :

1 – یک برده آزاد کند و

2 – دو ماه روزه بگیرد و

3 – به 60مسکین طعام دهد و در صورت ناتوانی از برخی باید بقیه را انجام دهد


:

تنها خوراک من فکر بودم . ولى قانع نبودم . هیچ گاه نشد که گلایه کنم . شش ‍ ساعت بیشتر نمى خوابیدم . شبها بیدار بودم با ستارگان دوست شده بودم . خواب با شکم خالى بسیار مشکل است .
دستگیرى نیازمندان : یکى از سخنرانان مذهبى کربلا که از مخالفان مشروطه بود و همه جا علیه آخوند صحبت مى کرد، به علت بدهى تصمیم گرفت خانه اش را بفروشد. مشترى خرید خانه را مشروط به امضاء و اجازه آخوند قرار داد. گر چه روى دیدن آخوند را نداشت اما شرمنده و ناچار نزد آخوند رفت و از او خواست تا به این معامله راضى شود. آخوند چند کیسه لیره به او داد و گفت : شما جزو علمایید، من راضى نیستم که در گرفتارى باشید. با این پول ، بدهى خود را بدهید و خانه را بفروشید. هر گاه به مشکلى برخوردید نزد من بیایید. واعظ کربلا از رفتار آخوند متنبه گشت و از آن پس ، از مریدان او شد.
(76)
نامه آخوند خراسانى به محمد على شاه :
... از بدو سلطنت قاجار چه صدمات فوق الطاقه به مسلمانان وارد آمده و چقدر از ممالک شیعه از حسن کفایت آنان به دست کفار افتاد و قفقاز، شیروانات ، بلاد ترکمان و بحر خزر، هرات ، افغانستان ، بلوچستان ، بحرین ، مسقط و غالب جزایر خلیج فارس و عراق عرب و ترکستان ، تمام از ایران مجزا شد. دو ثلث تمام از ایران رفت و این یک مثلث باقى مانده را هم به انحاء مختلف ، زمامش را به دست اجانب دادند. گاهى مبالغ هنگفت قرض ‍ کرده و در ممالک کفر خرج نمودند و مملکت شیعه را به رهن کفار دادند. گاهى به دادن امتیازات منحوسه ، ثروت شیعیان را به مشرکین سپردند.
گاهى خزائین مدفونه ایران را به ثمن بخس (مبلغ ناچیز) به دشمنان دین سپردند. یکصد کرور، بیشتر خزینه سلطنت که از عهد صفویه و نادر شاه و زندیه ذخیره بیت المال مسلمین بود، خرج فواحش فرنگستان شد و آن همه اموال مسلمین را که به یغما مى بردند، یک پولش را خرج اصلاح مملکت ، سد باب احتیاج رعیت ننمودند. به حدى شیرازه ملک و ملت را گسیختند که اجانب علنا مملکت را مورد تقسیم خود قرار داده .
اى منکر دین ! اى گمراه ؛ پدرت دستورمشروطه  را صادر کرد. اما از روزى که تو به سلطنت نشستى همه وعده هاى مشروطه را زیر پا نهادى . شنیدم شخصى از سوى تو به نجف فرستاده شده تا ما را با پول بخرد. و حال اینکه نمى دانى ، قیمت سعادت مردم بیشتر از پول توست ... تو دشمن دین و خائن به این مملکت هستى . من بزودى به ایران مى آیم و اعلان جهاد مى کنم . مرگى در نور: ص 55


:

الکافی - به نقل از حسین بن خالد- : به امام رضا(ع) گفتم : مردم می گویند که هر کس سه روز گوشت نخورد،بدخوی میشود. فرمود:« دروغ گفته اند. امّا هر کس چهل روز گوشت نخورد،خوی و بدن او دگرگون می شود، چرا که نطفه در مدّت چهل روز [از حالتی به حالت دیگر] تغییر می یابد».(بحارالانوار،ج66،ص67،ح46)
امام صادق(ع): در هر هفته، یک بار گوشت بخورید و خود و فرزندانتان را بدان عادت ندهید؛ زیرا موجب اعتیادی همچون اعتیاد به شراب می گردد.نیز آنان را بیش از چهل روز، از آن محروم مدارید؛ چرا که آنان را بدخوی می کند.(الاصول الستة عشر، ص12عن زید الزرّاد)
المحاسن- به نقل از ادریس بن عبداللّه- : نزد امام صادق(ع) بودم. از خوردن گوشت سخن به میان آورد و فرمود:«[غذا را] یک روز با گوشت بخور، یک روز با شیر، و یک روز با چیزی دیگر».(بحار الانوار،ج66،ص70،ح59)
شهید در الدروس گفته است:
مکروه بودن اعتیاد به خوردن گوشت، روایت شده است و نیز این که اعتیادی همچون اعتیاد به شراب می آورد. همچنین مکروه بودن نخوردن گوشت به مدّت چهل روز و این که در هر سه روز یک بار خوردن آن مستحب است، روایت شده است. البته اگر به دلیل بیماری یا به سبب روزه داشتن ، دو هفته پیوسته گوشت بخورد، اشکالی ندارد. دو بار خوردن گوشت در یک روز هم مکروه است.
پیامبر خدا(ص): بَدانِ امّت من، کسانی هستند که مغز استخوان را می خورند.(بحار الانوار،ج62،ص293)
پیامبرخدا(ص): نرمه
سر استخوان های پرندگان را نخورید؛چرا که سل می آورد.(کنز العمّال،ج15،ص264،ح40889)


:

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: نان را محترم شمارید که مابین عرش و زمین بیشتر موجودات زمین در ساختن و تهیه نان دخیلند. بعد فرمود: پیامبرى به نام دانیال قبل از شما مى زیسته ، روزى به فقیرى نانى عنایت کرد، آن فقیر اخمها را درهم کشید و نان را در وسط کوچه پرتاب نمود و گفت : نان مى خواهم چه کنم ، قیمتى ندارد!
چون دانیال این واقعه را بدید، دست به سوى آسمان گشود و عرض کرد: خدایا نان را قرب منزلت عنایت فرما!
به عمل بد این مرد، خداوند از باریدن باران امساک و زمین از روئیدن ممنوع شد. کار بجائى رسید که مردم یکدیگر را مى خوردند. بطوریکه دو زن که هر دو فرزند داشتند بنا گذاردند در یک روز فرزند یکى از آنها خورده شود و فرداى آن روز فرزند دیگرى خورده شود.
در آنروز یک فرزند خورده شد، روز دیگر مادر فرزند دیگر امتناع از دادن طفل خود نمود. بین آن دو نزاع بالا کشید و نزد دانیال آمدند و داستان خویش را ذکر کردند.
چون دانیال وضع مردم را به این حال دید، دعا نمود و خداوند درب رحمت خویش را به سوى آنان گشود.

سفینة البحار 1/375.


:

پـیـغـمـبـر اکـرم (ص ) فـرمـود: نـان را گـرامـى بـداریـد. عـرض کـردنـد یـا رسـول الله چـگـونه آن را گرامى داریم ؟ فرمود: هر وقت که نان جلو شما گذاشته شد، انتظار غذاى دیگرى را نکشید.
امام صادق (ع)
نان را هرگز زیر کاسه و بشقاب نگذارید.
پیغمبر اکرم (ص ) فرمود نان را با دست تکه کنید.
امام صادق (ع (
خداوند ! براى ما در نان برکت قرار ده و بین ما و نان جدایى مینداز؛ زیرا اگر نان نبود، نیروى نماز خواندن ، روزه گرفتن و اداى واجبات پروردگارمان را نداشیم .
پیغمبر اکرم (ص (
پـیـغـمـبـر اکرم فرمود: نان را بو مکشید، همچنان که درندگان آن را بو مى کشند. چه نان مـبـارک اسـت و خـداونـد بـه سـبـب نـان ، بـاران را از آسـمـان نـازل فـرمـود و زمـیـن را رویـانـید. به وسیله نان است که شما نماز مى خوانید و روزه مى گیرید و حج خانه پروردگارتان را به جاى مى آورید.
پـیـغـمـبـر اکـرم (ص ) فـرمـود: وقـتـى کـه نـام و گـوشـت براى شما آوردند، ابتدا شدت گرسنگى خود را با نان برطرف کنید، آنگاه گوشت بخورید.
امام صادق (ع (
کسى که تکه نانى بیابد و آن را بخورد، حسنه اى براى او خواهد بود، و کسى که تکه نانى در کثافت ببیند و آن را بشوید و بردارد، هفتاد حسنه براى او خواهد بود.
پـیـغـمبر اکرم (ص ) به خانه عایشه رفت . تکه نانى افتاده دید که نزدیک بود عایشه پـا روى آن بـنـهـد. حـضرت آنرا برداشت و خورد و سپس فرمود: اى حمیرا ! (لقب عایشه ) نـعمتهاى خداوند را گرامى بدار. نان جو، غذاى پیغمبران و خوراک نیکان است و خداوند روا ندانسته است که خوراک پیغمبران را چیزى جز نان جو قرار دهد.
امام رضا (ع(
در شکم آدم مسلول ، غذایى سودمندتر از نان برنج وارد نمى شود.
امام رضا (ع )
بـه شـخـصى مبتلا به اسهال ، نان برنج بخورانید، زیرا نان برنج معده را دباغى مى کند و مرض را آسان برطرف مى کند.
امام صادق (ع (
مـواد تـشـکـیـل دهـنـده نـان در حـقـیـقـت هـمـانـهـایـى هـسـتـنـد کـه آرد را تـشـکـیـل مـى دهـنـد، و سـهـم اعـظم ترکیبات آرد عبارتند از: آب ، مواد ازته (گلوتن )، مواد چـربـى ، نشاسته و قند، سلولز و مواد معدنى ؛ ولى باید توجه داشت که بعضى از این مواد ضمن پختن ، تغییرات مختلف و گاهى نسبتا عمیق مى کنند. مثلا نشاسته در اثر حرارت به درجات متعدد تجزیه مى شود.
نـان حاوى مقدارى ویتامین هاى A.B و دیاستازى است که حاوى منگنز است . نان گندم براى کـسـانـى کـه غـذاهاى کلسیم دار مصرف مى کنند، بسیار مفید است ؛ زیرا کلیسم کهنه را از بـیـن مـى بـرد و کـلسـیـم تـازه و جـانـشـیـن آن مـى کـنـد؛ و بـه هـمـیـن دلیل است که خوردن زیاد نان گندم ، باعث مى شود که شخصى دچار کمبود کلسیم گردد، از این رو حداکثر مقدار خوراک روزانه نان ، نباید از 200 گرم تجاوز کند.
در مـیـان نانها بهتر از همه نان سنگ است که در موقع پختن صدمه زیادى به مواد آن نمى رسـد. نـان و پـنیر غذاى بسیار مطبوعى است که از نظر داشتن پروتئین بسیار غنى است ؛ زیـرا نـان گندم که مقدار لیزین (یکى از اسیدهاى آمینه تولید کننده مواد پروتئینى ) آن خـیـلى کـم اسـت ، مـخـلوط بـا پـنـیـر کـه لیـزیـن تـقـریـبـا مـکـفـى دارد، غـذایـى را تـشـکـیـل مى دهد که نیاز روزانه بدن را به اسیدهاى آمینه به مقیاس وسیعى تاءمین خواهد کرد


:

زراره به امام صادق علیه السلام عرض کرد:
جانم فدایت باد! چهل سال است که من مسائل حج را از شما سوال مى کنم و شما پاسخ مى فرمایید! وهنوز مسائل پیرامون حج پایان نیافته است
امام علیه السلام فرمود:
در این خانه ، دو هزار سال قبل از حضرت آدم على نبینا و آله و علیه السلام ، اعمال حج برگزار مى شده است . چگونه مى خواهى مسائل مربوط به آن در عرض چهل سال به پایان رسد؟! (من لا یحضره الفقیه)


:

علما علم اعداد حروف 28 گانه الفباء را در هشت کلمه زیر مرتب نموده اند:
اَبجَد هَوَّز حُطىّ کَلَمَن سَعفَص قَرَشَت ثَخِّذ ضَظِغ .
و براى هر حرفى عددى تعیین کرده اند که آن را حساب ابجد گویند. و گفته اند اعداد به منزله ارواح و حروف به منزله قوالب است .
اب ج دهوزح طى
10987654321
ک ل م ن س ع ف ص
9080706050403020
ق رش ت ث خ ‌ذض ظغ
1000900800700600500400300200100
به عنوان نمونه گفته اند على به حساب ابجد 110 مى شود.
ع 70، ل = 30، ى = 10.
به این ترتیب مى توان هر کلمه اى را به ابجد حساب کرد.
بزرگان علماء از حساب ابجد به اسرار و رموزى پى برده اند.
البته باید دانست حساب ابجد بر سه قسم است : ابجد کبیر، ابجد صغیر، و ابجد وسیط، و هر یک نیز بر دو قسم مى باشد: مجمل و مفصل .
ابجد کبیر همان است که بیان شد. با توجه به اینکه حرف مشدد فقط یک حرف بشمار مى آید، مگر در لفظ جلاله الله که لام مشدد دو حرف حساب مى گردد و شصت وشش مى شود.
ابجد صغیر آنست که هر یک از حروف ابجد را نه تا نه تا کسر کرده و مى نویسند. به عبارت روشنتر در حساب ابجد صغیر، عدد حرف به 9 تقسیم مى شود باقیمانده به عنوان عدد در حساب ابجد صغیر منظور مى شود. مثلاً عدد حرف ى ، ق و غ یک است ، و عدد ف هشت است و بعضى از حروف مانند ط، ص و ظ اصلاً عدد ندارند.
بنابراین نام مقدس على به حساب ابجد صغیر یازده مى شود.
ابجد وسیط: آنست که هر یک از حروف ابجد را دوازده تا دوازده تا کسر کرده ، مى نویسند.
یعنى باقیمانده تقسیم عدد حرف بر دوازده را حساب مى کنند. به این ترتیب على به حساب ابجد وسیط بیست و شش مى شود.
تقسیم دیگر براى حساب ابجد وجود دارد و آن عبارت است از:
1 -
حساب مجمل : آنست که اعداد حروف الفاظ بر حسب کتابت محاسبه مىشود، مانند آنچه دانسته شد. على ع + ل + ى = 70 + 30 + 10 = 110
2 -
حساب مفصل : آنست که اعداد حروف الفاظ برحسب تلفظ حروف محاسبه مى شود.
على عین + لام + یاء = (ع + ى + ن ) + (ل + ا + م ) + (ى + ا + ء) = (70+10+ 50) +(30 + 1 + 40) + (10 + 1 + 1) = 130 + 71 + 12 = 213
بنابراین على به حساب ابجد کبیر مجمل (110) و به حساب ابجد کبیر مفصل 213 مى شود


:

 

«ابدوا بالملح فی اوّل طعامکم فلو یعلم الناس ما فی الملح لاختاروه علی التریاق المجرب»؛1 «با نمک خوردن در اول غذا، غذا خوردن را شروع کنید، که اگر مردم بدانند چه خاصیتی در نمک است، هر آیینه بر تریاق ]بهترین دوای موثر[ تجربه شده آن را بر می‌گزیدند.»
. دسته‌ای دیگر علاوه بر بیان فواید عام نمک، فواید خاص استعمال نمک را نیز بیان می‌کنند که نمونه‌های آن به شرح ذیل می‌باشد.
. عن الصادق(ع): قال رسول الله(ص) لعلی(ع): «یا علی افتتح بالملح و اختم به فانه من افتتح بالملح و ختم به عوفی من اثنین و سبعون نوعاً من انواع البلاء منها الجنون و الجُذام و البرص»؛ از امام صادق(ع) نقل شده که رسول خدا(ص) به حضرت علی(ع) فرمود: «ای علی! غذا را با نمک آغاز و با آن پایان ده؛ که هر کس چنین کند از 72 نوع از انواع بلا، در امان است، که از آن جمله جُنون و جذام و پیسی می‌باشد.»
و در ادامه‌ی روایتی دیگر، مشابه همین روایت از پیامبر(ص) نقل شده:2
«از آن جمله پیسی و دردهای گلو و دندان‌ها و دردهای شکم می‌باشد.»3
و نیز از امام صادق(ع) نقل شده:
«هر کس اول و آخر غذا نمک بخورد، لکه‌های سیاه و سفید صورتش برطرف خواهد شد.»4
بخش دوم: «نمک» از دریچه‌ی علم.
همانطورکه می‌دانید نمک به خاطر داشتن «اسید»، بهترین داروی ضد عفونی کننده است، چرا که هیچ نوع میکروبی نمی‌تواند درنمک رشد و نمو یا زندگی کند.
دانشمند محترم دکتر تومانیانس در کتاب خود به نام «
Hygienic ruler in Islam» فوائد استعمال نمک پیش از غذا را، چنین می‌نگارد:
1. براساس علوم پزشکی، دهان محل جمع شدن انواع و اقسام میکروب‌ها می‌باشد، که در اثر استعمال نمک پیش از غذا آنها بر طرف می‌شوند.
2 آب دهان (بزاق) از چشمه‌هایی به نام غذد بزاقی ناشی و جاری می‌باشند، که هر چه زیادتر با غذا مخلوط شوند غذا زودتر از گلو پائین رفته و زودتر هضم می‌شود.
با وارد شدن نمک در دهان، غدد اطراف دهان تحریک شده و ترشح آنها زودتر می‌گردد، و به همین مناسبت غذا را زودتر هضم و حل ساخته، و برای بلع و هضم حاضر می‌نماید.
3. نمک وقتی وارد معده‌ی خالی از غذا گردید، غدد معده را هم تحریک کرده و ترشحات زیادتری بوجود می‌آورد. پس «اسفیورت» نمک سبب زود بلعیدن و زود هضم شدن غذا بوده و جایگاه قابل توجهی دارد.
4. گفته شد که نمک پیش از غذا تحریک کننده‌ی غدد هاضمه می‌باشد و در اثر تحریک شدن غدد هاضمه، انسان به غذا خوردن میل پیدا می‌کند، پس در این صورت نمک پیش از طعام سبب زیاد شدن اشتهاء می‌گردد.
5. اگر مواد شیمیایی دیگری زیادتر از مقدار معمول در معده ترشح شود که موجب سوء هاضمه است، نمک پیش از طعام به اثر اسیدی که دارد آن را خنثی و بی‌اثر می‌کند و سوء هاضمه را بر طرف می‌نماید.
6. در بدن و خون و ساختمان جسم مقدار معینی نمک وجود دارد که اگر از آن کم شود موجب امراض مختلفی در اعضاء بدن می‌گردد، در این صورت نمک پیش از طعام وقتی وارد معده شد مقداری از آن را که بدن لازم دارد برای کسری بودجه‌ی خود نگه می‌دارد و در حقیقت مقدار از دست رفته را جبران می‌کند.
7. بدن انسان برای برطرف کردن نمک، احتیاج به آب دارد و استعمال نمک پیش از خوراک، انسان را به نوشیدن آب مجبور می‌نماید و این خود سبب ازدیاد «ادرار» شده و بدین ترتیب کلیه و مثانه شستشو می‌شود.

8. نمک، زیاد کنندة ترشحات غدد امعاء مخصوصاً در قسمت هضم و جذب می‌باشد لذا استعمال آن پیش از صرف طعام بهترین وسیله برای زود هضم شدن و هضم گردیدن مواد غذایی می‌باشد.
9. در اثر نمک خوردن، مقداری از آب‌ها از روزنه‌های پوست بدن بیرون می‌آید، در نتیجه سوراخ‌های تنفسی پوستی، پاک و پاکیزه می‌شوند.
10. استعمال نمک بعد از صرف غذا، غدد بزاقی را تحریک می‌کند و بواسطه‌ی تحریک شدن آنها، آب دهان زیاد می‌شود و انسان مجبور است آن آب را فرو ببرد یا بیرون بریزد، که در هر دو صورت چربی یا غذا که در دهان و بین دندان‌ها باقی مانده، به همراه آب دهان برطرف می‌شود.
 اگر انسان طعامی را بخورد و نمک آن کم باشد، و یا در معده ترشحات مواد نمکی نباشد، باعث دیر هضم شدن یعنی سوء هضم می‌گردد، پس در این صورت اگر پیش از غذا نمک خورده شود این دو ضرر را جبران می‌نماید.
یادآوری:
بدیهی است که این فوائد، برای استعمال مقدار مناسب نمک می‌باشد، و اگر در مصرف نمک افراط و تفریط شود باعث تحریک قلب و امراض گوناگون نیز خواهد گردید.
در ضمن فواید نمک برای انسان‌های سالم و متعادل و به صورت غالبی است، ولی برای افراد بیمار، یا گاهی برای افرادی خاص، ممکن است برخی داروها نیز ضرر داشته باشد که پزشکان مشخص می‌کنند


:

<      1   2   3   4   5   >>   >
جهت ارتباط با ما بر روی تصویر ذیل کیلک فرمائید

خا د م


لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها
روز جهانی بدون دروغ ،یعنی میشود ؟ I Love You I miss you I kiss you روز جهانی ورود ادیان به دین تشیع بخاری در جای جای صحیح خود، از خشم حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به ابی بکر سخن می‏گوید. در کتاب خمس می‏گوید: فغضبتْ فاطمةُ بنتُ رسول‏ اللَّه فهجرتْ أبابکر فلم تزل مهاجرتُه حتی تُوفِّیَتْ. یعنی: فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر ابی‏ بکر خشمگین شد و او را ترک گفت و این متارکه تا روزی که درگذشت ادامه داشت. (صحیح البخاری، باب فرض الخمس، 4/ 78) 1 ـ نماز. 2 ـ روزه. 3 ـ خمس. 4 ـ زکات. 5 ـ حج. 6 ـ جهاد. 7 ـ امر به معروف. 8 ـ نهى از منکر. 9 ـ تولى. 10 ـ تبرى. امام صادق صلوات الله علیه میفرمایند : ....خداوند تبارک و تعالی موجودی نجس تر از سگ نیافریده است و دشمن ما خانواده ، از سگ نیز نجس تر است (وسائل الشیعه جلد ۱صفحه ۱۵۹ باب۱۱ حدیث۵)
حسین آرین فر