عقوبت ترک نماز جمعه
ابى بصیر و محمدبن مسلم که هر دو از یاران و اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) و از راویان معتبر مى باشند گویند که ما هر دو از امام باقر(علیه السلام) شنیدیم که مى فرمود:
«مَنْ تَرَک الجُمُعَةَ ثَلاثاً مُتَوالیةً بِغَیْر عِلَّة، طَبَعَ اللهُ عَلى قَلْبِهِ».
کسى که نمازجمعه را سه هفته پى درپى، بى جهت و بدون عذر شرعى ترک کرده درآن شرکت نکند، خداوند بر قلب او مُهر زند . ـ یعنى لیاقت پذیرش حق را از او مى گیرد ـ .
زرارة نیز گوید، امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«صَلاةُ الجمعةِ فریضةٌ، والاجتماعُ إلیها فریضةٌ مَعَ الإمامِ، فإن تَرکَ رجُلٌ مِنْ غَیرِ علّة ثلاثَ جُمَع فقد تَرَکَ ثَلاثَ فرائضَ، ولا یَدَعُ ثَلاثَ فرائضَ مِنْ غَیْر عِلّة إلاّ منافِقٌ».
نماز جمعه واجب است و اجتماع براى اقامه آن با امام نیز واجب است پس اگر مردى بدون دلیل ـ عذر شرعى ـ سه هفته پیاپى نماز جمعه را ترک کند، سه واجب از واجبات الهى را ترک کرده، و سه واجب دینى را بدون دلیل کسى ترک نکند مگر آن که منافق باشد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود
«إنّ اللهَ أکرمَ المؤمنینَ بالجمعةِ، فَسَنَّها رسولُ الله(صلى الله علیه وآله) بِشارةً لهم، وتوبیخاً للمنافقینَ، ولا ینبغی ترکُها مُتَعَمّداً; فمن تَرَکها متعمداً فلا صلاةَ له».
همانا خداوند مؤمنان را به سبب جمعه ـ نماز جمعه ـ گرامى داشت. سپس رسول خدا(صلى الله علیه وآله)آن را براى مؤمنان مژده و بشارت و براى منافقان وسیله سرزنش و نکوهش قرار داد، ترک آن از روى اراده و اختیار شایسته نیست پس اگر کسى آن را عمداً ترک کند نمازى براى او نیست.
در حدیثى دیگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) تعبیرهاى تندترى درباره تارکین نماز جمعه دارند
قال النبى(صلى الله علیه وآله) فى خطبة طویلة نقلها المخالف و المؤالف:
«إنّ الله تبارکَ وتعالى فَرَضَ علیکُمُ الجمعةَ، فمَنْ تَرکَها فی حیاتی أو بعد موتی استخفافاً بها أو جحوداً لها فلا جَمَعَ الله شَمْلَهُ، ولا بارکَ له فی أمرِهِ، ألاَ ولا صَلاةَ له، ألا و لا زکاةَ لَهُ، ألا ولا حجّ له، ألا ولا صومَ له، ألا ولا بِرَّ له، حتّى یتوبَ».
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خطبه اى طولانى که آن را شیعه و سنّى نقل کرده اند فرمود:
همانا خداوند تبارک و تعالى نماز جمعه را بر شما واجب ساخت، پس اگر کسى در زنده بودن من یا پس از مرگ من به دلیل انکار و یا سبک شمردن، آن را ترک کند خداوند پریشانى او را برطرف نساخته، کار او را مبارک نگرداند، آگاه باشید نمازى براى او نیست ، آگاه باشید زکاتى براى او نیست، آگاه باشید حجّى براى او نیست، آگاه باشید روزه اى براى او نیست، آگاه باشید هیچ خوبى و خیرى براى او نیست، تا آن که توبه کند.
و سرانجام برخورد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با کسانى که در نماز جمعه شرکت نمى کنند از گفتار به مرحله عمل رسیده مى فرماید:
«لَقَد هَمَمْتُ اَن آمُرَ فتیانی أن یَجْمعوا حُزُماً مِنْ حَطَب ثُمّ أنطَلِقَ فَاُحْرِقَ عَلى قَوم بیوتَهُم لا یَشْهدون الجمعةَ».
تصمیم گرفتم جوانان خود را فرمان دهم، تا هیزم جمع نموده، سپس رهسپار خانه کسانى شوم که در نماز جمعه شرکت نمى کنند و ـ خانه ها آنان را ـ آتش زنم.
در بحار الانوار جلد چهل وپنج صفحه دویست وسیزده از امام صادق علیه السلام درباره جغد مروی است : آیا کسی از شما جغد را در روز دیده است ؟ به او گفته شد : امید نیست که در روز دیده شود ، او فقط در شب ظاهر می شود .فرمود آگاه باشید که او پیوسته در جاهای آباد می زیست و چون حسین علیه السلام شهید شد پیش خود قسم خورد که در آبادی ها هرگز سکونت نکند و جز در خرابه مسکن نگیرد و او پیوسته روزها روزه دار و غمگین است تا شب فرا برسد و همه جا تاریک کند و چون شب فرا رسد پیوسته بر حسین علیه السلام ناله می زند تا صبح بشود.
حکایتی در مورد ویرانه نشینی جغد
میگویند روزی همسر سلیمان ،خواهان قصری بزرگ با برجی بسیار رفیع میشود تا از ان بام خانه کعبه را ببیند و عبادت کند ، سلیمان این درخواست را میشنود و جانوران را امر به ساختن میدهد ،تمام جانوران ساختن قصر را اغاز میکنند به جز جغد که سر پیچی رده و از انجا خارج میگردد ،ساختن قصر به اتمام رسید و روزی جغد به جهت دیدن قصر به انجا باز میگردد . سلیمان وی را احضار کرده و میگوید :سه سوال میپرسم اگر پاسخ دادی که هیچ و در غیر این صورت متنبه خواهی شد.جغد قبول مبکند و سلیمان پرسش اول را چنین مطرح میکند که: تعداد شبها بیشتر است یا روزها ؟جغد میگوید :شبها ،چون روزهای ابری و تاریک را نیز باید به واسطه فقدان نور خورشید شب شمرد . سلیمان پرسش دوم را طرح مینماید که : تعداد زنده ها بیشتر است یا مرده ها ؟ جغد میگوید: مرده ها ،چون خواب نیز به نوعی مرگ است و خفتگان را باید به نوعی مرده نامید . سلیمان سوال اخر را میپرسد که: تعداد زنان بیشتر است یا مردان ؟ جغد میگوید :زنان چون مردانی که از همسران خود اطاعت میکنند نیز به نوعی زن محسوب میشوند . سلیمان که قصر را به فرمان همسر خود ساخته بود و سخن جغد را طعنه به خود دیده بود بر اشفت و قصر را ویران کرد، سپس جغد را نفرین نمود که تا به اخر عمر ویرانه نشین باشد در کنج انزوا و برای غذای وی نیز روزانه دو گنجشک مقرری تعیین نمود ، از ان پس جغد به کنج انزوا خزید و ویرانه نشین شد .
اما فلسفه شومی این پرنده چیست؟
در باورهای اجتماعی ایران زمین غالب دیدگاه ها در ارتباط با جغد منفی و امیخته با خرافه است بدین سبب به دیدن جغد وی را با سنگ مورد هدف قرار داده و وی را بد شگون میدانند .به عنوان مثال در نقاطی از گیلان شنیدن صدای جغد نشان از رسیدن خبری نا مبارک و نا میمون دارد به همین علت با ایجاد صدا و راندن وی سعی بر دور کردن صدا از خانه دارند ،گاها چوب نیم سوخته ای را به سمت وی پرتاب میکنند و بلند میگویند (آتش از من ،گوشت از قصاب) اگر جغد رو به قبله پرواز کرد بلا دفع میشود اما در غیر این صورت صاحبخانه باید صدقه دهد و انفاق کند و ........تا بلا رفع شود . در ارتباط با صدای جغد نیز این باور وجود دارد که اگر جغد گریه کند ،خوش است و اگر خنده کند بد یمن و با شنیدن صدای وی میگویند (میمنت خانم،خوش امدی) شاید بد نباشد قیاس کنیم منزلت جغد را در اوستا و ایین باستان ایران را ، با باورهای امروزه اجتماعی در باره شومی جغد که شور بختانه سینه به سینه نقل میشود، در جایی که از وی به نام اشوزشت یاد میگردد و فراری دهنده دیوها و نام وی به معنی دوست داشتن و دوستدار راستی آورده شده وحکایاتی که در ارتباط با به وجود امدن وی از ناخن و کلام اوستا در زبان وی وجود دارد و چهره داریوش دوم با تاجی قلم خورده به نقشی از بوف و......
بخشی از وقف نامه
...اینجانب عبداللّه واعظ جوادی معروف به جوادی آملی، نه به عنوان مالک و ولیّ، و نه به عنوان خلیفه مالک یا وکیل و نائب او، بلکه به عنوان عبد آبق که به مولای شفیق و رفیق خود برگشت، درباره خانه ملکی و متصرّفی شهر قم، عهد و قراری با مولای غیب و شهودم بستم ...وقف صحیح شرعی ـ جامع همه شرایط واقف، موقوفعلیه، موقوف و وقف ـ نمودم خانه ابتیاعی، ملکی و متصرفی خودم را که واقع است در: قم، خیابان ارم (آیةاللّه نجفی مرعشی) پشت مسجد آیةاللّه گلپایگانی، جنب مدرسه علمیه سعادت (جنوب و جنوب شرقی) برای مدرّسان، محقّقان، مؤلّفان، پژوهشگران علوم و معارف الهی مانند تفسیر، فلسفه الهی، کلام، فقه، اصول و سائر دانشهای دینی، الی ان یرثاللّه الارض و من علیها. تولیت آن مادامتالحیوة، در اختیارم میباشد، و بعد از توّفی و ادراک لقاء اللّه، به فرزندم جناب حاج شیخ مرتضی واعظ جوادی است، چنانکه تولیت مدرسه علمیه سعادت را که در اختیارم است و تعیین متولّی بعد از من نیز به اختیارم میباشد، بعد از وفاتم، در اختیار مشارالیه خواهد بود، و تولیت مدرسه و خانه وقفی بعد از عمر طولانی نامبرده، به فرزند روحانی از خاندان اینجانب میباشد، و اگر خدای نخواسته، از این خاندان، کسی روحانی نشد، به فرزند بزرگ این خاندان خواهد بود. تمام کتابها و سائر لوازم کتابخانه و تلفن، در اختیار مرکز تحقیقاتی اسراء است. ایجاب و قبول، اقباض و قبض، حاصل، و صیغه وقف به طور جامع همه مطالب لازم اعم از مرقوم و غیر آن جاری شد، ربّنا تقبل منّا و خذه منّا و طهّرنا به والحمدللّه ربّ العالمین، الّذی یرث الارض و من علیها.
جوادی آملی
18 /5 /1374
مسعودى (م 345 هـ . ق.) مى نویسد:
ورود رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به مدینه روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بود پس ده سال تمام در مدینه ماند، به هنگام ورود آن حضرت در دهکده قبا بر «سعد بن خیثمه»وارد شد و مسجد قبا را بنا نمود و روزهاى دوشنبه، سه شنبه، چهار شنبه و پنج شنبه را در قبا ماندند سپس صبح روز جمعه پس از بر آمدن روز به سوى مدینه حرکت فرمود، در بین راه محلّه به محلّه گروهى از انصار مهار شتر آن حضرت را در دست گرفته از ایشان مى خواستند تا نزد آنان فرود آید، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مهار را کشیده، مى فرمود:
«راه را براى شتر باز گذارید که او مأمور است». و همچنان به راه خود ادامه مى داد تا در محلّه «بنى سالم بن عوف» وقت نماز فرا رسید، پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با مردم نماز جمعه خواند و این اوّلین نماز جمعه اى بود که در اسلام اقامه گردید.
وى سپس مى افزاید: در تعداد کسانى که نماز جمعه با آنان کامل مى شود اختلاف است. شافعى و گروه دیگرى که با او هم عقیده اند گفته اند، اقامه نماز جمعه واجب نیست مگر آن که تعداد نمازگزاران به چهل نفر و بیشتر برسد و کمتر از آن کافى نیست . ولى دیگر فقیهان از أهل کوفه و غیر آن با نظر شافعى مخالفت کرده اند.
آنگاه مى نویسد: نماز جمعه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در دره معروف به «وادى رانُوناءَ»اقامه گردید... (1) حلبى تعداد نمازگزاران را در اوّلین نماز جمعه یکصد نفر ذکر کرده است(2)
پس ازآن، درهمین مکان مسجدى ساختند که به نام «مسجد الجمعة» نامگذارى شد(3) و هم اکنون نیز با همین نام در مدینه منوّره وجوددارد برخى براین باورند که: قبل از ورود رسول خدا(صلى الله علیه وآله)به مدینه، اسعدبن زرارة اولین نمازجمعه را اقامه کرده است.
1-مروج الذهب 2/279
2-السیرة الحلبیه 2/59
3-السیرة الحلبیه 2/59
اهمیت نماز جمعه
از مجموع روایاتى که در بخش هاى مختلف این نوشتار آمده مى توان به خوبى جایگاه والاى نماز جمعه و اهمیّت این فریضه عبادى سیاسى را دریافت به ویژه این که برخى تعبیرها بسیار مهم و تکان دهنده بوده، کمتر در رابطه با دیگر عبادات و احکام بکار رفته است.
عن على(علیه السلام) قال: «ثلاثةٌ إن أنتم خالَفْتُم فیهِنّ أئمّتَکم هلکتم: جمعتُکم، وجهادُ عدوِّکم، ومناسکُکُم».
على(علیه السلام) فرمود: سه چیز است که اگر در آن با پیشوایانتان به مخالفت برخیزید نابود مى شوید: نماز جمعه، جهاد با دشمنان، و مناسک حجّتان.
در حدیثى دیگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«من ترکَهَا فی حیاتی وبعدَ مماتی إلى یومِ القیامةِ، جحوداً لها و استخفافاً بحقِّها، فلا جمع الله شمله ولا بارک الله فی أمره، ألا لا صلاة له، ألا لا حَجَّ له، ألا لا صدقةَ لهُ، ألا لا برکَةَ له، إلاّ أن یتوبَ، فإنْ تابَ، تابَ اللهُ علیه».
کسى که در دوران حیات من و یا پس از مرگ من تا روز قیامت، نماز جمعه را ترک کند، چه آن را انکار کند یا سبک بشمارد، خداوند پراکندگى کار او را سامان ندهد، و امر او را مبارک نگرداند، آگاه باشید نمازى براى او نیست، حجى براى او نیست، صدقه اى براى او نیست، برکتى براى او نیست، مگر آن که توبه کند پس اگر توبه کرد خداى نیز به او توجه نموده، توبه اش را پذیرا شود.
در تعبیرى دیگر على(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود:
«ثلاثٌ لو تعلم أمّتی ما لهم فیهنَّ، لضَربوا علیهنَّ بالسِّهامِ: الأذانُ، والغُدوُّ إلى الجمعةِ، والصفُّ الأوّلُ».
سه چیز است که اگر امّت من منافع و ثواب و بهره خود را از آن مى دانستند، ـ بر سر دست یا بى به آن با یکدیگر به رقابت بر خواسته ـ قرعه مى زدند:
1 ـ أذان 2 ـ رفتن به سوس نماز جمعه 3 ـ صف اوّل
انس بن مالک گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«لمّا أسری بی إلى السّماءِ لیلةَ المعراجِ، رأیتُ تحتَ العرشِ سبعینَ ألفَ مدینة، کلُّ مدینة کدنیاکم، وملائکةً ناشری أجنحتِهِم، یُسبِّحون اللهَ، ویهلّلونَهُ، ویقولونَ: اللهمّ اغفرْ للذینَ یحضَرونَ صلاةَ الجمعةِ، اللهم أغفرْ للذینَ یغتسلون یومَ الجمعةِ».
هنگامى که شب معراج مرا به سوى آسمان بردند، در زیر عرش، هفتاد شهر را دیدم که هر شهرى مانند دنیاى شما بود و فرشتگان بالهایشان را گشوده، تسبیح و تهلیل خدا نموده، و مى گفتند:
بار خدایا کسانى را که در نماز جمعه حضور مى یابند رحمت فرما و ببخشاى، بار خدایا آنان که غسل جمعه میکنند را ببخشاى.
این ها و تعبیرهاى دیگرى چون: آن کس که سه هفته بدون عذر شرعى نماز جمعه را ترک گوید بر قلبش مهر زنند و یا نامش را در شمار منافقان مى نویسند و... همه نشان از جایگاه رفیع و اهمیّت این نماز عبادى سیاسى دارد.
نماز جمعه در اسلام، از اهمیّت و ویژگى هاى فراوانى برخوردار است که توجه خوانندگان محترم را به برخى از آنها جلب مى نمایم:
1 ـ نماز جمعه باید به جماعت خوانده شود و با کمتر از پنج نفر نمى توان نماز جمعه اقامه کرد.
2 ـ خداوند دو رکعت از نماز ظهر کاسته، و به جاى آن دو خطبه قرار داده است، تا خطیب جمعه اسلام عزیز را براى مردم تبیین و مصالح و مفاسد مربوط به افراد و جامعه را تشریح کند.
3 ـ ستایش و حمد و سپاس خداوند در هر دو خطبه واجب است.
4 ـ توصیه نمازگزاران به تقوا و پرهیز از گناه در هر دو خطبه ضرورى است.
5 ـ فرستادن درود و سلام بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) لازم است.
6 ـ باید میان محل برگزارى دو نماز جمعه حدّاقل سه میل یعنى حدود یک فرسخ فاصله باشد.
7 ـ اگر شنوندگان از نظر زبان مختلف باشند، خطیب جمعه لازم است میان زبان هاى مختلف جمع نموده، شنوندگان را با زبان خود موعظه و نصیحت نماید.
8 ـ واجب است امام و خطیب جمعه، ایستاده خطبه بخواند.
9 ـ سزاوار است خطیب جمعه، به هنگام ایراد خطبه ها و نیز هنگام اقامه نماز صدا را بلند کرده، تا نمازگزاران سخن صداى او را بشنوند.
10 ـ نمازگزاران جمعه، هنگام ایراد خطبه ها، لازم است به طرف امام جمعه نشسته، بیش از مقدارى که در نمازهاى یومیّه جایز است، به این طرف و آن طرف نگاه نکنند و روى خود را برنگردانند.
11 ـ سزاوار است خطیب جمعه در خطبه ها، مصالح دین و دنیاى مسلمانان را تبیین و آنان را از رویدادها و حوادث کشورهاى اسلامى و جهان آگاه سازد و از امورى که براى مسلمانان سود آور و زیانبار است و یا در شئوون مختلف زندگى فردى و اجتماعى به آن نیازمندند سخن بگوید و مؤمنان نمازگزار را از چگونگى دخالت بیگانگان و نظام هاى سلطه گر و ظالم و استعمار گر در امور داخلى کشورهاى اسلامى، و استثمار آنان و غارت اموال و ثروت هاى عمومى آگاه نماید.
12 ـ خطیب جمعه باید خوش بیان بوده، با عباراتى شیوا و رسا و روان سخن بگوید مقتضاى حال را رعایت کند و به آن چه که در جهان و منطقه مى گذرد آگاه بوده، مصالح اسلام و مسلمین را بداند، شجاع باشد و در راه خدا از سرزنش هیچ ملامت کننده اى نهراسد و با صراحت لهجه و توجه به شرایط زمان و مکان، در اظهار حق و ابطال باطل سخن بگوید و از انجام کارهاى لغو و بى فایده، و هر آنچه موجب کاستن از تأثیر نفوذ کلام او مى شود پرهیز نماید تا در نتیجه، سخن وى قلب ها را تسخیر و تحوّل روحى و اخلاقى شنوندگان را در پى داشته باشد.
13 ـ مستحب است خطیب جمعه در زمستان و تابستان عمامه بر سر نهد و تمیزترین لباس ها را بپوشد، عطر بزند و با آرامش و وقار حرکت کند.
14 ـ مستحب است خطیب جمعه قبل از ایراد خطبه ها بالاى منبر قرار گرفته، روبروى مردم بنشیند و به نمازگزاران سلام کند.
15 ـ مستحب است امام جمعه، چیزى همچون شمشیر و کمان و عصا، در دست گرفته ، با مردم سخن بگوید.
16 ـ اگر مسلمانان در انجام مناسک حج، از زینت کردن، ناخن گرفتن، موى کندن و امثال آن منع شده اند، لیکن به نمازگزاران جمعه توصیه شده، ناخن و موى روى لب را کوتاه نموده، مسواک بزنند و هنگام رفتن به نماز جمعه سر را شستشو داده، زینت برگیرند.
عن أنس بن مالک عن النبى(صلى الله علیه وآله) أنه قال:
«مَنْ قَلَّمَ أظافیرَهُ یومَ الجُمُعَةِ، وأخذَ مِن شارِبهِ واستاکَ، وأفرَغَ عَلى رأسِهِ مِنَ الماءِ حِینَ یَرُوحُ اِلَى الجُمعةِ، شیَّعَهُ سبعونَ ألفِ مَلَک کُلُّهُمْ یَستغفرونَ لَهُ، ویَشفعونَ لَهُ».
انس بن مالک از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که آن حضرت فرمود: کسى که روز جمعه ناخن ها و موى روى لب خود را کوتاه نموده، مسواک بزند و هنگام رفتن به سوى نماز جمعه، کمى آب روى سر خود بریزد، هفتاد هزار فرشته او را بدرقه نموده، براى وى «از خداوند» طلب مغفرت و شفاعت مى کنند.
17 ـ به مسلمانان توصیه شده تا هنگام رفتن به نماز جمعه، و در نمازهاى عید فطر و قربان از بهترین و تمیزترین لباس هاى خود استفاده کنند.
از امام صادق(علیه السلام) درباره معناى فرموده خداوند بلند مرتبه {خذُوا زِیْنَتَکُم عِنْدَ کلِّ مَسْجد} سئوال شد حضرت فرمودند: در عید فطر و قربان و جمعه.
18 ـ نماز جمعه از چنان اهمیّتى برخوردار است که فرشتگان در آسمان ها براى شرکت کنندگان در نماز جمعه طلب مغفرت و آمرزش مى کنند.
انس بن مالک گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
زمانى که در شب معراج مرا به طرف آسمان حرکت دادند، در زیر عرش هفتاد شهر مانند شهرهاى شما را دیدم که فرشتگان بال هاى خود را گسترده، تسبیح و تهلیل خداى کرده و مى گفتند: بار خدایا کسانى را که در نماز جمعه حاضر مى شوند بیامرز، بار خدایا کسانى را که روز جمعه غسل مى کنند ببخشاى.
19 ـ مردم از روز پنجشنبه باید خود را براى حضور در نماز جمعه آماده کنند. امام باقر(علیه السلام)در پاسخ به سئوالى پیرامون آیه {فاسْعَوْا إلى ذکرِ الله ...} فرمود: به خدا سوگند به من خبر رسیده که اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از روز پنجشنبه خود را براى جمعه آماده مى کردند زیرا روز جمعه، روزى محدود ـ فشرده ـ براىمسلمانان است.
از آن جا که روایت در بیان معناى آیه شریفه {یا أیّها الذینَ آمَنوا إذا نُودِیَ للصلاةِ مِنْ یومِ الجمعةِ فاسعوا إلى ذِکرِ اللهِ...}(#) آمده، خود دلیل آن است که امام باقر(علیه السلام)اهمیت شرکت و حضور مردم در نماز جمعه را گوشزد فرموده اند.
تایید این مطلب، روایت دیگرى است که امام سجاد(علیه السلام) از امیرمؤمنان على بن ابیطالب(علیه السلام)نقل کرده اند که آن حضرت فرمود:
هیچ یک از شما روز پنجشنبه دارو نخورید! گفته شد اى امیر مؤمنان چرا ؟ حضرت فرمود: براى این که ضعف و سستى ناشى از مصرف دارو، مانع شرکت در نماز جمعه نشود.
20 ـ مسلمانان باید خطبه هاى نماز جمعه را دقیقاً استماع نموده، اگر چرت بر آنان چیره شود، جاى خود را عوض کنند...
«إذا نَعَسَ أحدُکم فی المسجدِ یومَ الجمعةِ فلْیتحوّلْ من مجلسِهِ إلى غیرِه».
«اگر یکى از شما روز جمعه در مسجد چرت زد، پس جاى خود را با دیگرى عوض کند، تا این تغییر مکان مانع خواب رفتن نمازگزار شود.»
21 ـ از سوى دیگر شرکت کنندگان در نماز جمعه،با استماع خطبه ها با مصالح دین و دنیاى خود آشنا مى شوند:
سئل الرّضا(علیه السلام) فَلِمَ جُعلت الخُطبةُ ؟ قال: «لأنّ الجمعةَ مَشْهَدٌ عامٌّ فأرادَ أن یکونَ للإمام سببٌ لِمَوْعِظَتِهِم وترغیبهِم فی الطَّاعَةِ، وترهیبِهِم عَنِ المعصیةِ، وتوقیفِهِم على ما أرادَ مِنْ مصلحةِ دینِهم و دنیاهُم، ویُخْبرَهم بما وَرَدَ علیهِم مِنَ الآفاقِ وَمِنَ الأهوالِ التّی لهم فیها المَضرّةُ والمنفعةُ».
از على بن موسى الرضا(علیه السلام) پرسیدند: چرا براى نماز جمعه خطبه قرار داده شده ؟ فرمود:
براى اینکه جمعه، روز اجتماع عمومى است و این خود وسیله اى است تا امام، مردم را موعظه کند و به اطاعت خداوند تشویق نماید و آنان را از معصیت و گناه و نافرمانى خدا بترساند و مردم را نسبت به مصالح دین و دنیایشان آگاه سازد، و رویدادهایى که در دوردست ترین نقاط جهان واقع مى شود را به مردم خبر دهد و جریانات و حوادثى که سود و زیان مسلمانان در آن است را به اطلاع آنان برساند.
22 ـ شرکت کنندگان در نماز جمعه آنقدر عزیزاند که نام آنان را فرشتگان با قلمى زرین و در صفحاتى نقره اى مى نویسند.
کسانى که نامشان در چنین دفاترى ثبت شود مورد رحمت و مغفرت خدا قرار مى گیرند تا جایى که به آنان خطاب مى شود: «إستأنِفِ العملَ» عمل را از نو آغاز کنید.
23 ـ کارفرمایان در جامعه اسلامى وظیفه دارند هنگام برپایى نماز جمعه، کارگران را براى شرکت در نماز جمعه آزاد بگذارند.
قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «من استأجر أجیراً فَلاَ یحبِسْهُ عن الجمعةِ فیأثمَ، وإن لم یحبسْهُ عن الجمعةِ اشترکا فی الأجرِ».
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر کسى کارگرى را روز جمعه براى کارى اجیر کندپس نباید او را از شرکت در نماز جمعه باز دارد که اگر چنین کند گناهکار است و اگر مانع وى نشد و اجازه شرکت در نماز جمعه را به او داد، هر دو در ثواب شریک اند.
24 ـ مسئولان و زندانبانان، زندانیان را با مراقبت مأموران، از زندان خارج ودر نماز جمعه شرکت دهند.
عن الباقر(علیه السلام) قال: «إنّ علیّاً(علیه السلام) کان یُخْرِجُ أهلَ السُّجونِ مِنَ الحَبْسِ فی دَیْن أو تُهمة إلى الجمعةِ فیشهدونَها، ویَضمِنُهُم الأولیاءُ حتّى یردّونَهم».
امام باقر(علیه السلام) فرمود: همانا روش على(علیه السلام) چنین بود: زندانیانى که به دلیل تهمت و یا ناتوانى در پرداخت قرض زندانى بودند را، روزهاى جمعه با ضمانت اولیاء آنان از زندان خارج مى ساخت پس در نماز جمعه حاضر مى شدند ـ و از برکات آن بهره مى گرفتند ـ .
25 ـ حال با توجّه به اهمیتى که نماز جمعه دارد، اگر مسلمانى سه هفته پى در پى بدون عذر شرعى در نماز جمعه شرکت نکند، خداوند بر قلب او مُهر زده، نام وى را در شمار منافقان ثبت مى کند.
إنّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال:
«مَن ترکَ ثلاثَ جُمَعِ تَهاوُناً بها طَبَعَ اللهُ على قَلبِهِ».
26 ـ آنان که با نماز جمعه برخوردى سرد و تخریبى دارند به دیگر کارها و اعمال عبادى خود ضربه وارد ساخته،باید از کار خود توبه کنند.
قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «فمَنْ ترکَها فی حیاتی وبعدَ مماتی إلى یومِ القیامةِ جُحُوداً لها واستخفافاً بحقِّها فلا جمعَ اللهُ شملَهُ، ولا بارک الله له فی أمرِهِ».
27 ـ نماز جمعه علاوه بر بعد معنوى و عبادى آن، پیوستگى خاصّى با حکومت و نظام اسلامى دارد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در دوره سیزده ساله بعثت تا هجرت، در مکّه مکرّمه نماز جمعه اقامه نکردند ولى پس از هجرت به مدینه و تشکیل حکومت دینى و اسلامى، نماز جمعه را برگزار و مسلمانان را به شرکت در آن، امر و تشویق فرمود.
در دوران خلفاى بنى امیه و بنى عباس نیز، امامان و پیشوایان دین(علیهم السلام) به دلیل عدم برپایى حکومت اسلامى و سلطه عناصر غیر صالح، از اقامه نماز جمعه خوددارى مى کردند.
28 ـ نماز جمعه، نمازى عبادى سیاسى است و لذا امام و پیشواى مسلمانان و یا امیر و شخصى که از طرف امام مسلمین به این سمت منصوب شده، باید نماز جمعه را اقامه کند و هیچکس نمى تواند در نظام اسلامى بدون اذن ولى امر مسلمین، و از سر خود اقدام به برگزارى نماز جمعه نماید. از این رو مسلمانان همه هفته مصالح و مفاسد و مشکلات جامعه اسلامىرا مستقیم و بدون واسطه از زبان مسئولان نظام مى شنوند و در نتیجه یا توجیه شده و یا براى حلّ آن چاره اندیشى مى کنند.
اهمّیت و جایگاه والا و مهمّ نماز جمعه، که به برخى از آن ها اشاره گردید، خلفاى بنى امیه و بنى عباس را بر آن داشت تا در صدد چنگ اندازى و تصرّف غاصبانه این منصب حسّاس بر آمده، و در نتیجه از آن سوء استفاده کنند و آن را وسیله و ابزارى براى دستیابى به مطامع و منافع غیر الهى و شیطانى خود قرار دهند.
بهره بردارى هاى سیاسى حاکمان دور از خدا از این فریضه مهمّ دینى و اسلامى قرن ها ادامه یافت تا آن که خداوند بر مؤمنان خداجوى، و مدافعان حریم دین و دیانت در ایران اسلامى منّت نهاد و انقلاب شکوهمند اسلامى به رهبرى پیشواى خردمند انقلاب حضرت امام خمینى(قدس سره) به پیروزى رسید و بار دیگر حکومت الهى و اسلامى استقرار یافت.
یکى از برکات این نظام مقدس و شکوهمند، برگزارى و اقامه نماز جمعه در سرتاسر میهن اسلامى بود. حضرت امام خمینى(قدس سره) در این رابطه فرموده اند: یکى از مهمترین چیزهایى که در این انقلاب حاصل شد، قضیه نماز جمعه است که در زمان سابق در بین ما مطرود، و در بین اهل سنت بطور دلخواه نبود و غالباً تحت نفوذ قدرتها انجام مى گرفت که بحمد الله در این نهضت نماز جمعه با محتواى حقیقى آن تحقق یافت.
پس از رحلت امام عظیم الشأن و راحلمان، رهبر معظّم و بزرگوار انقلاب اسلامى حضرت آیه الله خامنه اى ـ مدّ ظله ـ ، هدایت و رهبرى امامان جمعه را بر عهده گرفته، خود نیز پیشاپیش دیگران به عنوان امام جمعه تهران به این سنگر مقدس شکوه و عظمت خاصّى بخشیدند. ایشان در رابطه با اهمیت و جایگاه والاى نماز جمعه فرموده اند:... نمازجمه به خودى خود یکى از آن عوامل حفظ کننده و باقى دارنده و ضد زوال در درون نظام اسلامى است و تا وقتى این نماز هست و تا وقتى ائمه ى محترم جمعه و مردم قدر نماز جمعه را مى دانند و تا وقتى نماز جمعه «کما هی حقُّها» انجام مى گیرد، بلاشک در جامعه ى اسلامى، خوف و تزلزل نیست.
مجموعه اى را که در پیش دید خود دارید، گزیده اى از روایات شیعه و سنى در زمینه اهمیت نماز جمعه و ویژگى هاى مربوط به آن است که از زبان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام)بیان شده است.
(#)جمعه: 9
جمعه روز بخشش گناهان
روز جمعه روز آمرزش است از یک سو مسلمانان به خاطر روز جمعه مورد مغفرت خدا قرار مى گیرند و از سوى دیگر به دلیل شرکت در نماز جمعه.
قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «لا یَتْرکُ اللهُ أحَداً یومَ الجُمُعَةِ اِلاّ غَفَرَ لَه»
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: خداوند هیچ مسلمانى را روز جمعه رها نکند مگر آن که او را ببخشاید.
همچنین آن حضرت فرمود
«الجُمُعَةُ إلَى الجُمُعةِ کَفّارَةُ ما بَیْنَهُما ما لم تُغْشَ الْکَبائرُ».
جمعه تا جمعه پاک کننده گناهانى است که در فاصله بین آن دو انجام شده، در صورتى که گناه کبیره مرتکب نشده باشد.
امام صادق(علیه السلام) از پدران بزرگوارشان به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود:
«... ما مِنْ مؤمن مشى بقدمَیْهِ إلى الجُمُعةِ، إلاّ خَفّفَ اللهُ علیهِ أهوالَ یومِ القیامةِ بَعْدَ ما یخطِبُ الإمامُ، وهی ساعةٌ یرحمُ اللهُ فیها المؤمنینَ والمؤمناتِ».
هیچ مؤمنى با پاهاى خود ـ پیاده ـ به سوى نماز جمعه نمى رود، مگر آن که پس از خطبه امام جمعه، خداوند از نگرانى ها و وحشت او در روز قیامت مى کاهد. و آن ساعتى است که در آن خداوند مردان و زنان با ایمان را مشمول رحمت خود قرار مى دهد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«مَنْ أتَى الجمعةَ إیماناً واحتساباً استَأنفَ العملَ».
هر کس از روى ایمان و با قصد پاک و براى خشنود ساختن خداوند، به نماز جمعه آید، اعمال خود را از سر گیرد.
استأنف العمل، کنایه از آن است که خداوند گناهان گذشته او را بخشیده و کارها را از نو آغار نماید.
جمعه روز امنیت و آرامش
عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جّده على بن الحسین، عن أبیه، عن على(علیه السلام)قال: قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «إذا کان یومُ الجمعةِ نادَتِ الطّیرُ الطّیرَ، والوَحْشُ الوَحْشَ، والسِّباعُ السِّباعَ: سلامٌ علیکم هذا یومٌ صَالحٌ».
امام صادق(علیه السلام)، از پدر و اجداد بزرگوارشان، از على بن ابیطالب(علیه السلام) و ایشان از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل کرده اند که آن حضرت فرمود:
هنگامى که روز جمعه فرا مى رسد، پرنده، پرنده را، حیوان بیابانى، حیوان بیابانى و وحشى را، درنده، درنده را ندا داده « گویند » درود و سلام بر شما باد، امروز، روز نیکى است.
عن على(علیه السلام) قال: قال رسول الله(صلى الله علیه وآله):
«إذا کانَ یومُ الجمعةِ، نَادَتِ الطیرُ الطیرَ، والوحشُ الوحشَ، والسّباعُ السّباعَ، سلامٌ علیکم هذا یومُ الجمعةِ».
على(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
آن گاه که روز جمعه فرا رسد، پرنده، پرنده را، حیوان بیابانى وحشى، حیوان بیابانى را، درنده، درنده را ندا دهد درود بر شما، امروز روز جمعه است.
در تعبیرى دیگر هشام بن حکم گفت: امام صادق(علیه السلام)فرمود:
«.... ولْیتهیّأْ للجمعةِ، ولْیکنْ علیه فی ذلک الیوم السَّکِینةُ والوقارُ...».
و باید براى نماز جمعه آماده شود و باید در این روز آرام و متین باشد ـ یعنى باآرامى و متانت راه رود و آثار عجلهو شتاب در او نمایان نشود چرا که روز جمعه روز آسایش و آسودگى است ـ .
در روایت دیگرى زراره از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت پس از توصیه به غسل در روز جمعه، و عطر زدن، و بهترین لباس ها را پوشیدن فرمود: «وعلیک السّکینةَ والوقارَ».
بر تو باد به آرامش و متانت
جمعه و ارزش هاى مضاعف
عن محمدبن على(علیهما السلام) أنه قال:
«الأَعمالُ تُضاعَفُ یومَ الجمعةِ فأَکثِروا فیها (فیه) من الصلاةِ والصَّدقةِ والدعاءِ».
امام جواد(علیه السلام) فرمود
کارها روز جمعه دو برابر مى شود ـ یعنى پاداشى دو برابر دارد ـ پس در این روز زیاد نماز بگزارید، و صدقه دهید و دعا کنید.
عن ابى جعفر(علیه السلام) قال: «الخیرُ والشرُّ یُضاعفُ یومَ الجمعةِ».
امام باقر(علیه السلام) فرمود: خوبى و بدى روز جمعه دو برابرمى شود.
هشام بن حکم گوید: امام صادق(علیه السلام) در رابطه با مردى که مى خواست کار خیرى چون صدقه، روزه و امثال آن انجام دهد فرمود: مستحب است این کارها در روز جمعه انجام شود و عمل در این روز دو برابر است.
عَنْ زریق عن أبی عبدِاللهِ(علیه السلام) قال:
«الصَّدَقةُ یومَ الجمعةِ تُضاعَفُ، ولَیلةَ الجمعةِ تُضاعَفُ، وما مِنْ یوم کیومِ الجمعةِ، وما لیلةٌ کلیلةِ الجمعةِ، یومُها أزهرُ، ولیلتُها غرّاءُ».
زریق گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود:
صدقه شب و روز جمعه دو برابر مى شود، و هیچروزى مثل روز جمعه، و هیچ شبى مثل شبجمعه نیست، روزش روشن و درخشان و شبش فروزان است.
قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «تُضاعَفُ الحسناتُ یومَ الجمعةِ».
نیکى ها و خوبى ها روز جمعه دو برابر مى شود.
هشام بن حکم گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«لِیَتَزَیَّنْ أحدُکُمْ یومَ الجمعةِ، یَغتسلْ وَیتَطیَّبْ ویُسَرِّحْ لِحیتَهُ ویَلبسْ أنظفَ ثِیابِهِ، ولْیتهیّأ للجمعةِ...».
باید هر یک از شما روز جمعه خویش را زینت نموده، غسل کند، عطر بزند، و ریش خود را شانه کند، و پاکیزه ترین لباس هایش را بپوشد و براى نماز جمعه آماده شود.
زرارة نیز در روایتى دیگر همین نکات را از امام باقر(علیه السلام)نقل کرده است.
امام صادق(علیه السلام) در معناى فرموده خداوند بلند مرتبه که فرمود: }خُذوازینَتکم عندکلِّ مسجد{ فرمود: فی العیدین والجمعةِ».
برگرفتن زینت که در آیه شریفه آمده در روزهاى جمعه و عید فطر و عید قربان است.
عن أبى عبدالله(علیه السلام) قال: «مَن أَخَذَ مِنْ شَاربِهِ وقلّم من أظفارِهِ وغسلَ رأسَهُ بالخِطْمِیِّ یومَ الجمعةِ، کان کَمَنْ أعتقَ نَسَمَةً».
امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسى که در روز جمعه قدرى از موى روى لب خود را بزند، و ناخن هایش را کوتاه کند، و سرش را با خطمى شستشو دهد، مانند کسى است که در راه خدا شتر قربانى کرده است.
و در روایتى دیگر امام صادق(علیه السلام) فرمود: کوتاه کردن موى روى لب و ناخن و شستن سر با خطمى فقر و نادارى را برطرف، و روزى انسان را افزون مى کند.
و در روایتى دیگر امام صادق(علیه السلام) فرمود: الغسل واجب یوم الجمعة.
غسل روز جمعه واجب است. لازم به تذکر است که برخى فقها با استناد به این روایت و امثال آن غسل جمعه را واجب دانسته، لیکن بیشتر آنان، اینگونه روایات را حمل بر تاکید در استحباب کرده اند
جمعه برترین روز
عن النبى(صلى الله علیه وآله) أنّه قال: «خیرُ الأیّامِ یومُ الجمعةِ».
از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: بهترین روزها، روز جمعه است.
همین روایت به تعبیر دیگر نیز آمده است: «إنّ مِنْ اَفْضَلِ أیّامِکُم یومَ الجُمعةِ».
عن سعدبن عباده ـ عن رسول الله(صلى الله علیه وآله)قال:
«سیّدُ الأیّامِ عندَ اللهِ یومُ الجمعةِ، أعظمُ مِنْ یَوْمِ النّحرِ والفِطْرِ...».
سعدبن عباده به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گفت:
سیّد و آقاى روزها نزد خداوند: روز جمعه است، از روز عید قربان و فطر برتر است...
ابى هریره به نقل از رسول خدا ـ صلى الله علیه وآله ـ گفت:
«خَیْرُ یَوْم طَلَعَتْ علیهِ الشّمْسُ یَومُ الجمعةِ...».
بهترین روزى که خورشید بر آن تابیده، روز جمعه است.
امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدران بزرگوارشان از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل کردند که فرمود:
«إنّ اللهَ اختارَ من الأیّامِ الجمعةَ، ومِنَ الشهورِ شهرَ رَمَضانَ، ومِنَ اللّیالی لیلةَ القدرِ...».
همانا خداوند از میان روزها جمعه را، و از بین ماه ها، ماه رمضان را، و از میان شب ها، شب قدر را برگزید...
جمعه عید مسلمانان
عن جابر عن أبى جعفر(علیه السلام) أنّه قال: «قالَ النّبیُّ(صلى الله علیه وآله): إنّ جبرئیلَ أتانی بمرآة فی وَسَطِها کالنُکتةِ السّوداءِ، فقلت له: یا جبرئیلُ ما هذه؟ قال: هذه الجمعةُ، قال: قلتُ: وما الجمعةُ؟ قال: لکم فیها خیرٌ کثیرٌ. قال: قلت و ما الخیرُ الکثیرُ؟ قال: تکون لک عیداً ولاُمّتِک من بعدِک إلى یومِ القیامةِ...».
جابر گفت: امام باقر(علیه السلام) به نقل از پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: همانا جبرئیل نزد من آمد، در حالى که آینه اى در دست داشت و در میانه آن چیزى همچون نقطه سیاهى بود. گفتم اى جبرئیل این چیست ؟ گفت: این جمعه است گفتم: جمعه چیست ؟ گفت: در آن براى شما خیر فراوانى است. گفتم: خیر فراوان چیست ؟ گفت: یعنى براى تو و پیروان تو بعد از شما تا روز قیامت عید مى باشد.
انس نیز گفت: روزى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر خلاف قرار همیشگى، کمى دیرتر از خانه خارج شد پس یاران آن حضرت گفتند، اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) امروز دیرتر از خانه خارج شدید ؟ آنحضرت فرمود: جبرئیل به صورت زنى زیبا و سفیدچهره که در صورت خود خالى داشت نزد من آمد و گفت: این صورت و شکل روز جمعه است. و همان روزى است که در آن براى تو و پیروان تو خیر فراوان نهفته است. یهود و نصارى مى خواستند این روز از آن آنها باشد، لیکن خداوند عطایشان ننمود.
پس گفتم: این خال سیاه چیست ؟ گفت این ساعت استجابت دعا است که اگر [ تیر [دعا به آن بخورد ، به پذیرش نزدیک است. و اگر به اجابت نرسد، براى دعا کننده ذخیره خواهد شد و در قیامت از سختى ها و ناراحتى هاى وى مى کاهد. و آن روز، برترین روزها نزد خداوند است.
بهشتیان این روز را « یوم المزید » مى خوانند. گفتم: یوم المزید چیست ؟ گفت: در بهشت دره هاى وسیعى هست که خاک آن از مشکِ خوش بوى سفید رنگ است پس در قیامت آن گاه که روز جمعه فرا رسد خداوند فرمان دهد تا صندلى هایى از طلا، آن جا بگذارند سپس فرستادگان خداوند آمده روى آن مى نشینند، صدیقان، شهیدان، مؤمنان نیز آمده اطراف آنها مى نشینند، پس خداوند متعال مى گوید: بندگان من حاجت هاى خود را طلب کنید ؟ مى گویند: خداوندا خشنودى تو را مى خواهیم. خداوند مى فرماید:
از شما خشنود شدم حاجت دیگرى بخواهید، پس هر آن چه خواهند آرزو مى کنند. و خداوند به آنان مى دهد، چیزهایى که هیچ چشمى ندیده، هیچ گوشى نشنیده، و بر قلب هیچ انسانى خطور نکرده است سپس خداوند مى فرماید: از شما خشنود گشتم، آنچه شما را وعده داده بودم، وفا کردم، نعمت خود را بر شما تمام کردم، و اینجا مکان کرامت و بزرگوارى من است.
سپس بهشتیان هر یک به غرفه هاى خویش باز مى گردند تا جمعه اى دیگر که باز آنان را خواسته و چنین صحنه اى تکرار مى شود.
گفتم: اى جبرائیل بالاخانه هاى ـ غرفه ها ـ آنان چیست ؟ گفت: از مروارید سفید، و یاقوت قرمز و زمرد سبز درهایى دارد که همیشه گشوده است، چشمه ها در آن جارى است و هر یک از آنان با همسر خود در آن به سر مى برند.
على بن ابیطالب(علیه السلام) در روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند تا این که فرمود، امروز، روزى است که خداوند آن را براى شما عید قرار داد و آن برترین روزهاى شما و بالاترین عید شما است. (1)
انس بن مالک گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«إنّ هذا یومُ عید جَعَلَهُ اللهُ عِیداً للنّاسِ...».
همانا این روز، روز عید است و خداوند آن را براى مردم عید قرار داده است.(2)
و در تعبیرى دیگر به نقل از ابن عباس آمده که خداوند این روز را براى مسلمانان عید قرار داد. (3)
جمعه حج نیازمندان
قال النبى(صلى الله علیه وآله): «الجمعةُ حجُّ المساکینَ».
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: جمعه حج مسکینان است(4). و در حدیثى دیگر فرمود: «الجمعةُ حَجُّ الفقراءِ»(5) جمعه حج فقیران و نیازمندان است.
شاید در نگاه اوّل چنین تصوّر شود که مراد از جمعه در احادیث فوق، روز جمعه است ولى حدیث ذیل به خوبى نشان مى دهد که تعبیر حج مربوط به نماز جمعه است چرا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«المسلمُ یومَ الجمعةِ محْرمٌ، فإن صلّى الجمعةَ فقد أحَلَّ، فَإن جَلَسَ إلى أن یُصلِّیَ العصرَ کان کمن أتى بحجّةِ وعُمرة».
مسلمان روز جمعه محرم است، پس اگر نماز جمعه را بپا داشت، به تحقیق از احرام خارج و محل مى گردد. پس اگر بنشیند تا نماز عصر را نیز بخواند مانند کسى است که حج و عمره را به جاى آورده است.
و یا در حدیثى دیگر آن حضرت فرمود
«مَنْ صلّى الجمعةَ کُتبتْ له حجّةٌ متقبّلةٌ، فإنْ صلّى العصرَ کانت له عُمرةٌ».
کسى که نماز جمعه را اقامه کند براى او ثواب حج مقبولى نوشته شود، پس اگر نماز عصر را نیز بخواند براى او ثواب عمره نوشته شود.
مفهوم این دو روایت بیانگر ارتباط نماز جمعه با حج، و ثواب و پاداش حج و عمره داشتن است به این معنى که اگر کسى روز جمعه را درک نموده، لیکن نماز جمعه را اقامه ننماید از ثواب حج و عمره محروم مانده است.
سعید بن مسیّب پیوسته مى گفت: «الجمعة احبّ اِلیّ من حجّة تَطوّع».
نماز جمعه نزد من از حج اختیارى و مستحبّى محبوب تر است.
1- الفقیه 1: 291/1263
2- کنزالعمال 7/21265
3- کنزالعمال 7/21265
4- بحارالانوار 86/212
5- کنزالعمال 21032 و 21068
الجمعة ـ بضمّ المیم والسّکون لغتانِ ـ الیومُ المعهودُ، وإنّما سُمِّی به، لاجتماعِ الناسِ فیهِ للصّلاةِ. وقیل: لأنّهُ تعالى فَرَغَ فیه من خَلْقِ الأشیاءِ فاجتمعَتْ فیهِ المخلوقاتُ وقیل: أوّلُ مَن سمّاهُ بهِ کعبُ بنُ لؤیٍّ، وکان یقال له: العروبة.
علاوه بر دو تلفظ فوق، فرّاء جُمْعَه را جُمَعَه بر وزن ضُحَکَة وهُمَزَة نیز ذکر کرده است.
والجمعةُ اسمٌ للاجتماعِ کما اَنَّ الفِرْقَةَ اسم للافتراقِ. جمعه اسم مصدر است براى اجتماع همانگونه که فرقه اسم مصدر براى افتراق است.
چرا جُمْعه را جمعه نامیدند ؟
عَنْ أبى حمزه، عن أبى جعفر(علیه السلام) قال: قال له رجلٌ: کیفَ سُمِّیَت الجمعةُ؟ قال: «إنّ اللهَ عزّوجلّ جَمَعَ فیها خلقَهُ لِوِلایةِ محمّد ووصیِّهِ فی المیثاقِ، فسمّاه: یومَ الجمعةِ لجمعهِ فیهِ خَلْقَهُ».
ابى حمزه گوید: مردى به امام باقر(علیه السلام) گفت: چگونه جمعه نامگذارى شد ؟ فرمود: همانا خداوند عزّوجل در روز جمعه، آفریدگان خود را براى پیمان با محمد(صلى الله علیه وآله) و جانشین او ـ یعنى على(علیه السلام)گرد آورد. پس به دلیل گرد آمدن و اجتماع آفریدگان خویش، آن روز را جمعه نامید.
وعن الصادق(علیه السلام): سُمیِّتِ الجمعةُ جمعةً، لأنّ اللهَ جَمَعَ الخَلْقَ لولایةِ محمد وأهلِ بیتِهِ ـ صلواتُ اللهِ علیهم ـ ».
امام صادق(علیه السلام) فرمود: جمعه، جمعه نامیده شد به دلیل آن که خداوند آفریدگان خود را براى ـ گرفتن پیمان ـ ولایت محمد و اهل بیت او(علیهما السلام)گرد هم آورد.
در روایت فوق به جاى کلمه وصّى، کلمه اهل بیت آورده شده و شعاع روایت را گسترده تر کرده است.
و قال(علیه السلام): «سُمّیتِ الجمعةُ جمعةً لأَنّ اللهَ جمعَ للنبیِّ(صلى الله علیه وآله)أمرَهُ».
همچنین امام صادق(علیه السلام) فرمود: جمعه، جمعه نامیده شد براى اینکه خداوند ـ در این روز ـ کار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را سامان داد.
عن سلمان: إنّما سُمّیتِ الجُمعةُ; لأنَّ آدَمَ جُمعَ فیها خَلْقُه.
سلمان به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گفت: همانا جمعه نامیده شد براى این که آفرینش آدم در این روز به پایان آمد.
عن أبی هریرة: لأیّ شَىء سمّیَ یومُ الجمعةِ؟ «لأنّ فیها طُبِعَتْ طینةُ أبیکَ آدمَ، وفیها الصَّعقةُ والبِعثةُ، وفیها البَطشةُ، وفی آخرِ ثلاثِ ساعات منها ساعةٌ من دعا اللهَ فیها استُجیبَ له».
ابى هریره به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گفت: از آن حضرت پرسیدند ـ براى چه این روز «جمعه» نامیده شد ؟ فرمود: براى این که در آن روز، گِل وجود پدرت آدم سرشته شد، و نیز بیهوشى ـ مردم بر اثر صیحه آسمانى ـ و رستاخیز و روز سخت گیرى در چنین روزى است و در پایان سه ساعت از آن، ساعتى است که اگر کسى خدا را در آن ساعت بخواند، مستجاب مى شود.
نام هاى دیگر جمعه
«یوم المَوْلود» به جهت تولد حضرت رسالت(صلى الله علیه وآله) در آن، و «یوم الفَضْل» و «یوم البرکة» و «یوم الرحمة» و «یوم الإجابة» و «یوم العِید» و «یوم العتیق» و «یوم العروبة» و «یوم الکَرامة» و «یوم الجُمعة».
على(علیه السلام) فرمود: همراه با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بودیم، مردى آمد و گفت: اى رسول خدا پدر و مادرم فداى شما باد به من بگو چگونه روز یکشنبه را، یوم الاحد نامیدند ؟ تا این که گفت: پدر و مادرم فداى شما اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از روز جمعه و نامگذارى آن به من خبر دهید. پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله)گریست و فرمود: از روز جمعه از من پرسیدى ؟ گفت: آرى
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: فرشتگان در آسمانها، آن را یوم المزید نامند.
روز جمعه روزى است که خداوند آدم را آفرید،
روز جمعه روزى است که خداوند در پیکر آدم روح دمید.
روز جمعه روزى است که خداوند آدم را در بهشت جاى داد
روز جمعه روزى است که فرشتگان به آدم سجده کردند.
روز جمعه روزى است که خداوند حواء را براى آدم فراهم آورد.
روز جمعه روزى است که خداوند به آتش خطاب کرد که بر ابراهیم سرد و سلامت باش (کونی برداً وسلاماً على إبراهیم).
روز جمعه روزى است که خداوند دعاى یعقوب را مستجاب کرد و پذیرفت.
روز جمعه روزى است که خداوند گناه آدم را بخشید.
روز جمعه روزى است که خداوند بلا را از ایّوب پیامبر برداشت.
روز جمعه روزى است که خداوند به جاى قربان کردن اسماعیل، گوسفندى بزرگ جثه را براى ابراهیم خلیل فرستاد.
روز جمعه روزى است که خداوند آسمان ها و زمین و آن چه میان آن هاست را آفرید.
روز جمعه روزى است که مریم، عیسى، ـ على نبینا و آله وعلیه السلام را حامله گردید و روز جمعه روزى است که در آن روح الامین فرود آمد وامام صادق(علیه السلام) : «یُخرُجُ قائمُنا اَهْلَ البیتِ یومَ الجُمُعةِ، وتَقُومُ القیامَةُ یَوْمَ الجُمُعةِ». قائم ما اهل بیت روز جمعه ظهور نماید، و قیامت نیز روز جمعه به پا مى شود.
ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر
( سوره عنکبوت آیه 45 )
با این که همواره نام “ زیگموند فروید ” بعنوان پزشکی نابغه و اندیشمندی بی نظیر که با کاوش در عمیق ترین ابعاد روان انسانی ، بانی بزرگترین انقلاب در علم روانپزشکی شد ، بر پیشانی دانش بشری درخشش می کند ، اما برخی خطاهای او و همچنین تعبیرهای نادرستی که متاخرین او از نظریاتش به عمل آوردند ، منجر به فجایعی جبران ناپذیر در عرصه جوامع گوناگون شد .
فروید می گفت : عقده های جنسی بشر مسبب رکود و عقب ماندگی انسانها در زمینه های مختلف علمی ، اقتصادی ، صنعتی ، فرهنگی و .. است وغربیان با قبول نظریه او از حدود 5 دهه پیش،و آزادگذاشتن بی قید و شرط روابط گسترده جنسی بناگاه به رشدی باور نکردنی وجهشی سرسام آور، درزمینه های گوناگون دست یافتند!(1)
اما در عوض ، آزادی بی حد و حصر جنسی ارمغانهای مرگبار گوناگون نیز برای آنها به همراه داشت که از آن جمله بیماریهای مختلف مقاربتی از جمله سوزاک و سیفلیس و .. که در طب امروز با عنوان بیماریهای ( S.T.D) Veneral شناخته می شوند و بخش عمده ای از مراقبت های پزشکی را به خود اختصاص می دهند .
از طرفی بیماری مهلک و مرموز Aids ( ایدز ) را نیز می توان بنوعی جزو این گروه بیماریها به حساب آورد. در بروز همه این بیماریها ، روابط متعدد و نامشروع جنسی با شریک های جنسی گوناگون نقش اصلی را ایفا می کنند . اما اسلام و شکل حقیقی آن یعنی تشیع با این که با رهبانیت و تجرد به شدت مخالفت می کند ( بر خلاف مسیحیت کاتولیکی و متعصب ) و نسبت به ارضای غریزه جنسی در حد نیاز و در چارچوب مشروع نظر بسیار مساعدی دارد تا جائیکه قانون درخشان “ ازدواج موقت ” را برای بهره وری از این نعمت بزرگ الهی وضع می نماید ـ اما آنجا که کار این غریزه به فساد کشیده شود و به صورت فحشا(2) بروز نماید ،اسلام برخورد و مقابله قاطع با موارد فتنه را پیشنهاد می نماید و مجازاتهای سخت برای افراد خاطی در نظر می گیرد. از طرفی بسیاری از قوانین اسلامی از جمله “ نماز ” به گونه ای خود بخود و شاید ناخوداگاه ( آن طور که خدای بزرگ در سوره عنکبوت فرموده است ) انسانهای مومن را از نزدیک شدن به فحشاء بر حذر می دارد که مثلا “ ضمن مقایسه اجمالی آمار بیماریهای مقاربتی در غرب با جوامع مسلمان ، می توان به این نکته مهم دست یافت . توجیه علمی این قضیه نیز با توجه به تغییر و تحولاتی که بر اثر نمازهای پنجگانه در ناقلهای عصبی محرک جنسی بوقوع می پیوندد و منجر به مهار شهوت در موارد نامشروع می شود ، قابل بررسی است که ما در بحث تعادل ناقل های عصبی بدان توجه خاص خواهیم داشت . هر چند که در این مورد تلقین نیز به عنوان یک توجیه علمی خوب ، مطرح است .
به قول حضرت آیت ا.. خزعلی : “ پسر و دختر جوان که انگیزه شهوت دارد وقتی که به نماز شروع کرد و پنج نوبت “ الحمدا.. رب العالمین ” گفت ، یعنی تمام سپاس و ثنای من مال آن کسی است که مالک بدن و جسم عواطف و احساس ، سلسله اعصاب و قلب و گردش خون من و تمام امکانات و ارزشهای من است ، یک انگیزه قویی در او پیدا می شود . انگیزه ای که توان مقابله او را در مقابل انگیزه جنسی فزونی می بخشد ” (3)
و به این ترتیب نماز حقیقی ، خود به خود و فعالانه ریشه فساد جنسی و فحشاء را می خشکاند و متعاقب آن آمار بیماریهای مقاربتی را به شدت کاهش می دهد
1- در مورد این ادعا رجوع کنید به مجموعه آثار فروید و اگر خدا بخواهد به کتاب منتشر نشده نویسنده به نام “ نیروی جنسی از دیدگاه شیعه ” !؟!
2 - در قاموس قرآن کلمه “ فحشا ” تقریبا همیشه به مفهوم فساد جنسی به کار رفته است .( رجوع شود به تفسیر سوره “ نور ” در تفسیر نمونه ”
3 - نماز ، بهشت خلوت انس ، صفحه